بازروایت”تو” و “معنا”در«میناهای وحشی»/اسدالله شکرانه |
|
عنوان مقاله :
بازروایت”تو” و “معنا”در«میناهای وحشی»/اسدالله شکرانه
شعر ازسویه ای عام و بدیهی، زبان میانجی سامانه ی ذهنی شاعر با سامانه ی ادراک، فهم ودریافت های آنی دیگران است، امّا ازسویهی هستی شناسی، شعر میانجی سامانه ی دریافتی شاعر از جهان بیرونی، درونی کردن آن به واسطه ادراک واحساس و بازتاب آن در گزاره ها است. شاعر در اتّفاقی درونی، براساس دانش و بینش پیشینی، خاطره های ازلی و حضورهای درزمانی در جهان واژگان ومفاهیم، نمی تواند جهان را بی میانجی اتّفاق شاعرانه صورت بندی کند. جهان با ذهنیت شکل گرفته در جان شاعر، دراتّفاقی زبانی، صورتی شاعرانه پیدا می کند که بانشانه ها عینیت می یابد و درتفسیر وتأویل نشانه ها ، سامانه ای از عینیت های متعدّد را صورت بندی می کند. شعر به این روایت، مانند آینه ای است که دیگری خودرا درآن می بیند و با ادراک، احساس و لذّت، امتداد می دهد؛ نقطه ای است که خط می شود وخطّی که به صورت های عاطفی و شکل های منظّم ونامنظّم هندسه های مفهومی در ذهن وزبان ها ادامه می یابد و جغرافیای رابطه ها را تعریف می کند.
رابطه ی شاعر با کنش های ذهنی در لحظه های بحرانی، کشف وتعبیر و تعریف های تازه از اشیای پیرامونی تا حضورهای وهمی درخیال های اکنونی است. جغرافیایی است که مرزهای مستقیم یا هندسی منظّمی ندارد. باریکه های نور در شیار ذهن، خطّ مرزی آن است و فرورفتگی های عاطفی، درّه های پرشیب آن. فرازی اگر هست؛ قد کشیدن خیال است به قلّه های دور تا قاف یا آسمانی با ابرهای وهمناک و صورت های کهکشانی به اسطوره ای یا آرزویی یا تمنّایی … جان بخشی به ماه یا خورشید تا زهره ومریخ ومشتری… مرزهای زمینی جغرافیای ذهن شاعر به کوهساری می رسد یا شیب درّه ای … به باغی وجویباری، امّا در تقاطع های اتّفاقات ذهنی و حادثه های عاطفی، شاعر با مروری گزاره مانند از دریافت ها ومعناها ، فهم ها و گفتن ها، گفتگوهایی ضمنی با خود و دیگری با قاعده های مسلّط قدرت بر زندگی ، جغرافیای خودش را دارد؛ جغرافیایی کوبیسم وار که در بومی منظّم قرار دارد و قطعاتش جابه جا در چشم می آید که درسطح ، بُعد وارتفاع اغراق نمایی شده است؛ حجمی از تصاویر با پس زمینه هایی ازخط خطی های کودکانه ای که در فهم بزرگسالی ، سلّاخی شده است .
مجموعه های شعر، آینه های دردار دولنگه ای هستند که در هرلنگه ی آن، ترکیبی دوتایی ازشاعر و جهان شاعرانگی دیده می شود و درکنشی جابه جایی، یکی، دیگری را می بیند ودیگری دیده های اورا بازشناسی می کند . جهان در مجموعه ها ی شعرسیّال است. تن به یکی های «زمانی، مکانی ، تاریخی » و « معنایی ، تعبیری و تفسیری » نمی دهد و درچند گونگی ، لایه لایه می گردد، زیرا آفرینش گر این جهان، نمی تواند ثابت باشد وتنها دریک لنگه ی این آینه حضورداشته باشد. گاهی با یکی می ماند و گاه درهیبتی متفاوت در دیگری حضورمی یابد. در لنگه ی یکی های «زمانی، مکانی وتاریخی » این سیّالیت مکانی، حضور شاعر است که خاصیّتی فرازمانی دارد. هر آنچه که درسیّالیت زمانی اتّفاق می افتد، تقابلی از مانایی وپویایی تاریخی نیز بروز می کند و درسیالیت تاریخی جابه جا می شود… اسطوره وار در زمان حال قدم می زند تا شاعر به دیروز باز گردد، امّا درلنگه ی دیگر« معنا ، تعبیر و تأویل » شاعر، غیبتی جادوانه دارد. غایبی است که با جادوی چینش کلمات و صورت بندی مفاهیم و سیّال کردن دریافت های حسّی، حاضر است و نجواگونه درگوش دیگری با موسیقی و لحن و آهنگ واژه ها ، زمزمه می کند… با نشانه ها ، معناها را به ذهن دیگری می کشاند و باترکیب نشانه ومعنا و حس آفرینی ، خوانش سه گانه ی معنا ، تعبیر وتفسیر را درلنگه ی حضور خواننده عینیت می بخشد. این هردولنگه امّا، در نمای بیرونی ، فقط یک آینه اند؛ آینه ای که شاعر و دیگری وجهان هایی دیگر حضوردارند. تماشای سه گانه ی «شاعر ، دیگری و جهان های دیگر » از نمای نزدیک ، اتّفاقی ترکیبی است. زبان، شاعر ومخاطب دراین نمای نزدیک باهم دیده می شوند .
«میناهای وحشی» مجموعه شعر خانم فاطمه محسن زاده ، همان اتّفاق ترکیبی ، شاعر و جهان شاعرانگی است . در این مجموعه، زبان، شاعر ومخاطب درنمای نزدیکی از صورت بندی خیال در « میناهای وحشی» درردیف کلمات و کشف وشهودهای تازه ازاشیا ، شیء شدگی خاطره ها و حضورهای درزمانی کنار حادثه ها ، باهم دیده می شوند و برای هم روایت هایی دوسویه دارند. «من » خودش را آن گونه که هست در لنگه ای ازآینه نمودارمی کند و از «تو » می گوید. ترکیبی از دولنگه ی یک آینه که شاعرومخاطب ، با هم درلنگه های «زمانی ، مکانی ، تاریخی » و « معنا، تعبیر ، تفسیر» حضوری سیّال وجابه جا گون دارند، امّا درسایه های روشن وتاریک آینه دولنگه آنها ، آبستن ابرهای هولناک خیال و شعور، وهم وتردید ، فریاد وزمزمه اند و وحشتی وحشی ورام ناشدنی دارند؛ اتّفاقی که باروان خوانی وحشت ها ، روان جهان شاعر بازنمایی می شود .
نظرات[۰] | دسته: شعر, معرّفی کتاب, مقاله, نقد و نظر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|
باور نویسنده ی امروز از ادبیّات متعهّد/حامدگنجعلیخان حاکمی |
|
عنوان مقاله :
تحلیل “نویسندهی امروز هنوز میتواند به ادبیاتِ متعهد باور داشته باشد” و بررسی نظر بلانشو
جملات و احکامی از این دست، «اگر در روم قدیم شاعران و پیامبران یکی بودند، آیا اکنون هم همکاران ما وظیفه ندارندمراقب اعمال بشر باشند» و «وظیفه رماننویس این است که طبیعت بشری را روشن کند و آن را از تاریکی به درآورده»، هرچند دلنشین اند و دستورالعملی ضمنی برای نویسندگان دارد که نویسنده باید مراقب اعمال بشر باشد، اما خالی از تناقض و غیرقابل مناقشه نیز نیست. تناقض موردبحث زمانی آشکار میشود که توجه خود را به شخص نویسنده ازآنجهت که مینویسد، معطوف و این پرسش را مطرح کنیم که یک نویسنده چه میتواند بکند؟
بررسی ساده فرایند نوشتن: با مشاهده اولین مرحله از فرایند پیچیدهی «نوشتن»، این سؤال به ذهن متبادر میشود که چرا چنین عکسالعملهای متفاوتی در برابر چیزی واحد قابلتصور است؟ پاسخ گفتن به این پرسشها مستلزم ورود به مبحث «روانشناسی نویسنده» است. میتوان بهطور ساده چنین بیان کرد که عامل جذب و یا عدم جذب نویسنده توسط یک خبر، حادثه، سخن، منظره و…علاوه بر چگونگی ذاتی آن موضوع، خصوصیات فردی و روانشناختی وی است. ابژه دقیقاً همان چیزی است که با مکانیسم انطباق وضعیت موجود، با ساختار ذهنی و شخصیتی نویسنده او را نسبت به آنچه درک کرده است در حالت تأثیر قرار میدهد. این انطباق بر جهانبینی نویسنده است.
میتوان تا اینجا نتیجه گرفت :
یک – اولین مرحله از فرایند خلق اثر داستانی، یعنی ظهور «ایده و یا فکر اولیه»، کاملاً جدا از تصمیم آگاهانهی شخص نویسنده و صرفاً متکی بر چگونگی ساختار شخصیتی وی است.
دو – دومین مرحله ظاهراً نقش عامل خودآگاهی نویسنده غلبه مییابد. «ایده» پرداخت و پردازش میشود و همزمان مؤلفههای شخصیت، حادثه و طرح شکل میگیرند.
سه ـ سومین مرحله عامل تجربه به نویسنده کمک میکند تا پایههای طرح را ریخته و از وجوه پدیداری مختلف آن را وارسی کند.
چهار ـ چهارمین مرحله دستبهقلم بردن بر اساس طرح نهایی است و مینویسد.
ظاهراً همهچیز بر طبق اصول معینی پیش میرود و هیچ مشکلی به چشم نمیخورد، اما بهواقع چنین نیست. نویسندگانی گزارش دادهاند هنگام نوشتن یک داستان، شخصیتهای داستانی سر به عصیان گذارده و به راه خود رفتهاند؛ بهعبارتیدیگر در موقعیتی خاص؛آنگونه که مدنظر نویسنده بوده است، سخن نگفتهاند و عملنکردهاند. سامرست موآم میگوید: «طرح نویسنده هراندازه که دقیق باشد، عمرِ آن دوام ندارد، زیرا همینکه اشخاص وارد صحنه شدند و جان گرفتند، علیه نویسنده و طرح او سربلند میکنند و اگر نویسنده بخواهد و اصرار داشته باشد که آنها را در چارچوب طرح نگه دارد و از گسترش طبیعی آنها ممانعت کند، اشخاص داستان از صورت مردم زنده خارج میشوند و به آدمک های مقوایی بدل میگردند…». نویسندگان و نظریهپردازان فن داستان چنین میگویند که اگر نویسنده، در خلق شخصیتها چنان مهارتی به خرج دهد که هریک در جهان داستان دارای هویتی روشن و باورپذیر گردند، در آن صورت در مقاطع مختلف و در مواجهه با حوادث و پیش آمدها، این شخصیتهای مخلوق ذهن نویسنده، میتوانند برمبنای چارچوب شخصیتی خویش که از پیش قوامیافته تصمیم بگیرند، سخن بگویند و عمل کنند، حتی اگر نویسنده بنا به مقتضیاتی چنین میلی نداشته باشد. این تحلیل چنانکه در وهلهی اول به نظر میرسد، منطقی نیست؛ چراکه بر پیشفرضهایی نادرست بناشده است.
نظرات[۱] | دسته: مقاله, نقد و نظر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|
گویش های ترانه و سرود / دکتر بیژن باران |
|
شعرنو فارسی معاصر سه نوع گویش پایتختی رایج به کار می برد: ۱- گفتاری با مراعات دستور زبان محاوره، اصطلاحات زبان کوچه، شکستن/ تقلیل لغات ادبی/ کتابی. نمونه موفق شعر این نوع گویش سرود سراومد زمستون در مقطع انقلاب ۵۷ است. معمولا شاعر این نوع گویش باید بومی، بچه تهران بوده که زبان مادری او زبان پایتخت باشد. در این جا مفصل نخست سراومد زمستون با گویش محاوره پایتختی آورده می شود. تقطیع هجایی سر اومد زمستون. نشانه ها: و = واژه، ه = هجا، س = سطر، ل = کوتاه، – = دراز.
۱. سر اومد زمستون ۳و، ۶ه = – – – ل – – = ۵- + ۱ل = ۶ کل=
۲.شکفته بهارون ۲و، ۶ه = ل – ل ل – – = ۳- + ۳ل = ۶ کل =
۳. گل سرخ خورشید باز اومد و شب شد گریزون ۹و، ۱۵ه = ل ل – ل – – – – ل ل – – ل – – = ۹- + ۶ل = ۱۵ کل =
۴. تکرار سطر ۳.
۵. کوهها لالهزارن ۴و، ۶ه = – – – ل – – = ۵- + ۱ل = ۶ کل =
۶. لالهها بیدارن ۳و، ۶ه = – ل – – – – = ۵- + ۱ل = ۶ کل =
۷. تو کوهها دارن گـل گـل گـل آفتابو میکارن ۱۰و، ۱۴ه = – – – – – – – – – – ل – – – = ۱۳- + ۱ل = ۱۴ کل.
۲- زبان رسمی، معیار، رسانه ای پایتخت را سخنوران دولتی، وزارات، رسانه های ملی، نهادهای آموزشی، کتب ادبیات غیرتخیلی، جستارهای علمی، مجامع بین المللی به کار می برند. نمونه موفق این گویش سرود ای ایران دهه ۲۰ش یا ترانه مرا ببوس دهه ۳۰ش است. این نوع گویش در نظام آموزشی و رسانه ای ترویج شده؛ همه اقوام ایرانی یا حتی غربیان و خارجیها آن را می آموزند؛ به روانی آنرا در گفتار، نوشتار، آثار هنری بکار می برند. مفصل نخست ای ایران با زبان معیار فارسی در اینجا می آید:
نظرات[۰] | دسته: مقاله | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|
مقاله ای از دکتر محمود صادق زاده |
|
عنوان مقاله :
مهم ترین ضرورت ها در آموزش و پژوهش پیشرفته ی زبان وادب فارسی
دکترمحمود صادق زاده،استادیاردانشگاه آزاد اسلامی واحد یزد
چکیده
شیوه های کنونی آموزش زبان و ادب فارسی ما در سطوح مقدّماتی و آموزش عالی ، چنان که باید و شاید به هدف های متعالی خود دست نمی یابد و با مسایل و مشکلات بسیاری رو به رو است.به رغم بعضی کوشش ها و دگرگونی ها در نظام آموزشی و کتاب های درسی و شیوه های تدریس ، هنوز هم ضرورت برنامه ریزی جدید و تحوّل در ساختار آموزشی کاملاً احساس می شود.
در این نوشتار با توّجه به دیدگاه های صاحب نظران و استادان و تجربیّات نگارنده کوشش می شود ، تا مهم ترین عوامل مؤثّر (باید ها) در تحوّل نظام پیشرفته ی زبان و ادب فارسی بررسی و سپس برای دست یابی به اهداف یاد شده ، پیشنهادهای عملی مطرح شود. نظام آموزشی زبان و ادب فارسی ، باید به تقویّت حواسّ ظاهری ، نیروی حافظه و تخیّل ، روحیّه ی کنجکاوی و پرسشگری ، خلّاقیّت و درک زیبایی ها و مغز آثار ادبی بپردازد و دانش آموزان و دانشجویان را با ارزش های اصیل انسانی آشنا کند و مهارت های چهارگانه ی زبانی، شیوه های پژوهش و پرورش معانی و تفکّر منطقی را متناسب با تحوّلات علمی ، فرهنگی و اقتصادی روز به آنان بیاموزد. بدین منظور راه حلّ های زیر پیشنهاد می شود :
۱ – ایجاد گرایش ها و رشته های تخصّصی در زمینه ی زبان و ادب فارسی در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد و دکتری … .
۲ – تهیّه ی کتاب های جدید درسی در زمینه ی آموزشی و نگارشی مطابق با ضرورت زمان و علاقه ی مخاطبان.
۳-شروع کردن آموزش زبان و ادب فارسی با نثر و شعر معاصر و سپس متون کهن.
۴-توجّه بسیار ویژه به روش های خواندن و درک و فهم مضامین و مغز آثار ادبی ،فن بیان و سخنوری ، مناظره و گفتگو ، قصّه خوانی ، روزنامه نگاری ، گزارش و مقاله نویسی و مطالعه ی شاهکارهای ادبی ، اساطیری و متون حماسی و عرفانی.
۵- برگزاری کلاس های نگارشی و نویسندگی به صورت کارگاهی و … .
واژه های کلیدی : آموزشِ زبان و ادب فارسی ، ضرورت ها و عوامل مؤثّر، مهارت های زبانی وپژوهشی، گرایش های جدید زبان و ادب فارسی ، ویژگی کتاب های درسی
نظرات[۱] | دسته: مقاله | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|
طنز و ایجاد طنز از راه تضاد/فاطمه محسن زاده |
|
عنوان مقاله :
طنز و ایجاد طنز از راه تضاد در داستان های احمد محمود
فاطمه محسن زاده
یکی از شیوه های بسیار هنرمندانه که برخی نویسندگان با تسلّط وتوانایی کافی از آن بهره برده اند؛ توصیف از راه ایجاد تضاد است که گاه با بیانی طنزآلود؛ هرچند تلخ همراه می شود و صحنه هایی بدیع را خلق می کند.
طنز در لغت به معنی مسخره کردن و طعنه زدن و در اصطلاح اثری ادبی است که جنبه های بد رفتار بشری، ضعف های اخلاقی و فساد اجتماعی یا اشتباهات انسان را با شیوه ای تمسخرآمیز و غیرمستقیم بازگو می کند. شاعر یا نویسندۀ طنزپرداز با هدف اصلاح ناهنجاری های اخلاقی و نابسامانی های اجتماعی، به تسمخر اشخاص، آداب ورسوم و مسائل موجود در جامعه می پردازد . بیشتر آثار طنز آمیز جنبۀ سیاسی و اجتماعی دارد و نشان دهندۀ اعتراض طنز پرداز نسبت به اوضاع و احوال حاکم بر جامعه است[۱].
احمد محمود در داستان نمادین” چشم انداز” ، از مجموعۀ ” پسرک بومی “، داستان مردم شهری را روایت می کند که نمی میرند و « مرده بازی» را کشف می کنند. آنها با راهنمایی « مشاور» به این نتیجه می رسند که اگر روزی یک مرده و یک تشییع جنازه داشته باشند ، همیشه سرشان شلوغ است و همیشه در حال تلاش و تقلّا هستند :
نظرات[۴] | دسته: مقاله, نقد و نظر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|
منطق در شعر / دکتر بیژن باران |
|
ریاضیات ناب به نحوی شعر ایده های منطقی است. ” آینشتاین “
آیا ساختار یک شعر تابع منطق است؟ آیا تاثیر شعر بر مخاطب به خاطر ساختار منطقی یا سطرهای عاطفی در شعر است؟ آیا محبوبیت شعر خیام، فردوسی، حافظ، مولانا، سعدی عمدتا به خاطر منطق، بلاغت، عاطفه، یا تخیل است؟ مخاطب از یک شعر خوشش/ بدش می آید، سطری از آن را به خاطر می سپارد، یا شعر را به یاد خواهد داشت. ساختار دارای عنوان، آغاز، مفصل بندی، پایان می باشد. تاثیر یا در مفصلها با استعاره و مجاز، عاطفه و بلاغت، منطق و تخیل یا در عبارات/ سطرهای شعر نهفته می باشد. در زیست شناسی پرسش منطق زیست logos of bios منجر به زدایش ماوراء الطبیعه و رشد علمی شد.
نظرات[۰] | دسته: مقاله | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|
امکان تحقق سوژه روشنفکری در ارتباط با دولت/سهند ستّاری |
|
آنچه تا کنون در تقابل میان نهاد روشنفکری و دولتها در ایران مطرح شده همواره نشان از تضارب آشکار و نهادینهای بوده که به سان امکان تحقق ارتباطی از جنس طلب امر ناممکن است. پس در ابتدا به عنوان پیش فرض این یاداشت و به میانجی خوانشی رو به پس (Retroactive) از رخدادهای تاریخی، سوژه سیاسی رادیکال را سوژهای در نظر میگیرم که الزاما بر وضعیتی انگشت خواهد گذاشت که در همان دوره تاریخی، امر ناممکن تلقی میشود. پس باید امکان بالقوهگی سوژه روشنفکری را در دل سیستم بررسی کنیم. ذکر این مهم ضروری است که در یاداشت پیش رو دولت را نهادی برخواسته از سیستم سرمایه داری نظر میگیریم که با مفهوم “دولت-ملت” در تضاد است.
نظرات[۲] | دسته: مقاله | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|
نقد ادبی ساختاری / دکتر بیژن باران |
|
هیچ چیز مقدّس نیست؛ برای آنهایی که می اندیشند. ” شیمبورسکا “
نقد و نظریه ادبی در سه مکتب ساختار گرا، ساختارزدا، پساساختارگرا در دهه ۶۰م فرانسه از دید کاربردی بررسی می شوند. در این بررسی دیده می شود که این مکاتب بیشتر لفاظی نظریه پردازانه اند. زیرا شیوه کاربردی آنها بیان نشده؛ یک نمونه شعر یا داستان مشخص یافت نشد که با این نظریه های ادبی نقد شده باشند. حتی مشاهیر این مکاتب چون لیوتار، دریدا، ویتگنشتاین هم کار جدی در زمینه نقد یک اثر ادبی مهم و مشخص ندارند. نمونه باختین در نقد آثار داستایوسکی و رابله با چندصدایی، نافرجامی، کارناوال، بوطیقای/ پوئتیک، دیالوژیک برای نقد ادبی سرمشق اند.
نظرات[۰] | دسته: مقاله | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|
توگویی مرثیه امید همان سرود نجات است/ سهند ستّاری |
|
«تنها به خاطر نومیدان است که امید به ما داده میشود» – والتر بنیامین
جهان امروز با تمام خطهای پاره پارهاش خیابانهای شهر را از راههای خاکی روستاها جدا کرده است. شکاف میان تمامیت شکل یافته در رسانهها و تفسیرهای باژگونه از واقعیت، نشان میدهد که «تمامیت» تصوری موهومی است. و همواره به سبب این شکافها، حضور تام هیچ هویتی امکان پذیر نیست. با توجه به تفکر مفهومی سوژه همواره در تلاش است تا تمامیت خود را حفظ کند، اما در وضعیت امروز سوژه مجاب شده تا به درون خود بخزد. سوژه با نفی تمامیت، الزاما با دو پاره گی خود روبرو خواهد شد. اکنون دیگر خبری از ابر انسان نیچهای نیست، دیگر خبری از انسان نیست. پس کار را باید با خود «مفهوم» دنبال کرد. مفهوم امید، یاس، شکست و رنج که به شکل نابخردانهای با هم گره خورده است. ایده پیشرفت و تکامل که همواره به صورت بالفعل جاری شده است و هیچ بالقوگیای در خود پنهان نکرده است، مفهوم امید و بیامیدی را برای شانه خالی کردن از زیر «آینده سراییهای موهومیاش» حفظ خواهد کرد تا ثابت کند در جهان امروز هر امری در نهایت به ضد خود بدل میشود.
نظرات[۰] | دسته: مقاله | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|
ساختار گرایی و نقد / دکتر بیژن باران |
|
هر مقوله ای دارای ساختار درونی و مرزی با محیط خود می باشد. ساختار میتواند منطقی یا زمانی، در ژرفا یا در سطح، هیرارتیک/ سلسله مراتبی باشد. ساختار منطقی رابطه چند مقوله اصلی در داستان است که حجم داستان روی آنها قرار دارد. در واشکافی پدیده ها، مکتب ساختارگرا تاکید روی اجزای متشکل آن کرده؛ در نقد ساختارگرا اجزای آن بررسی می شوند. ساختارگرایی ثنویت تخالفی در ساختار می جوید؛ با پسامدرنیزم ربط دارد.
ساختار زمانی سکانس اپیزودها/ تسلسل رویدادهاست که در داستان هم میتواند خطی، غیرخطی، همزمان در محور زمان باشد. خطی حوادث روی محور زمان بترتیب رخ می دهند. همزمان چند رویداد در مکانهای مختلف یا در ذهن راوی در یک آن مرور می شوند. در آثار مدرن، پلات غیرخطی با شگرد فلش بک/ فوروارد اتفاق می افتد. البته در حدیث نفس در فیلم، پویانمایی، انیمیشن، نمایش مدرن- ساختار غیرخطی رایجتر است. در زنجیر رویدادهای فیلم زمان عقب/ جلو از حال به گذشته و برنامه آینده می رود.
نظرات[۰] | دسته: مقاله | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|
آخر شاهنامه / سیّد محمّدمهدی مدرّسی سریزدی |
|
به نام خداوند و جان و خرد کز این برتر اندیشه بر نگذرد
ملیگرایی افراطی همان قدر زیانبار و ویرانگر است که بیتوجهی و بیمهری به فرهنگ و آداب و رسوم شایستهی ملی! متأسفانه گروهی دانسته یا نادانسته به نوعی ملیگرایی افراطی دامن میزنند و با طرح مطالب خلاف واقع و تفرقه برانگیز، تعصبات کور را تقویت میکنند؛ از جمله قسمتی از یک پیامک که اخیراً شایع شده است چنین است: … به ما آموختند بگوییم شاهنامه آخرش خوش است، چون آخر شاهنامه ایرانیان از اعراب شکست میخورند …!
بسیاری از مطالب ارزش بحث ندارد، اما دربارهی این مطلب قدری باید تأمّل نمود، زیرا این پرسش نه تنها تفرقه برانگیز است، بلکه ممکن است جوانان بسیاری را نسبت به بزرگترین اثر هنری، ادبی، تاریخی و ملی ایران کم علاقه نماید و این مخرّب و ویرانگر است.
طرح چنین پرسشی ـ آن هم در شرایطی که نیاز به همدلی و همراهی بین همه افراد جامعه و توجه به فرهنگ ملی، بیش از هر زمان احساس میشود ـ جای تعجب دارد. مشخّص نیست از این افراط و تفریطها چه بهرهای برده میشود و چه نتیجهای عاید میگردد؛ به هر حال برای بسیاری از جوانان این پرسش مطرح است که: به راستی شاهنامه چه پیامی دارد و آیا آخر شاهنامه خوش است یا غم انگیز و دردآور؟
پیش از هر چیز لازم است، حساب امامان شیعه، از روش تعصبآمیز و نژادپرستانه اعراب اموی و عباسی جدا گردد؛ بدین منظور سخن را با کلامی از امام بزرگوار شیعیان، حضرت علی (ع) آغاز مینمایم که در نامه به مالک اشتر میفرماید: «آداب و سنن شایستهای که بزرگان این مردم عمل میکردهاند و مردم با آنها خو گرفتهاند و بدین وسیله الفت اجتماعی به وجود آمده و مردم به صلح و صفا رسیدهاند، در هم مشکن و همچنین روشی را انتخاب نکن که به سنتهای نیک گذشته صدمه وارد نمایدکه پاداش از آن بنیانگذار آن سنت باشد و کیفر و گناه شکستن آن بر گردن تو بماند.»[۱]
نظرات[۵] | دسته: مقاله | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|
من به دنبال خانه هستم، به دنبال جایی که نیست/ سهند ستّاری |
|
اگر بپذیریم که جامعه مدنی اصولا مکانی انتزاعی است برای مقاومت در برابر زیاده خواهیهای سرمایه، در آن صورت شهری که با فقدان اجتماع شهری روبروست؛ ناخودآگاهانه جامعه مدنی مستقیماش را پس میزند و به درون «خانه» باز میگرداند. درواقع خلق هر کلان شهری در پس تملک «خانه»هایی است که برای من تو به مثابه «جا»یی است برای رفتن. اکنون در پس استعمار زندگی روزمره و خلق هولناک متروپولیس، خانه برای من و تو بیگانه شده است و درحالی که چهره اطرافیان برایمان غریبه و بیگانه است مدام در تکاپوی رفتن به جایی هستیم. چیزی که اکنون بیش از پیش در متن زندگی روزمره و در پس شکاف و ترکهای شهری که از دل همهمه برسازنده دنیای مدرن بیرون میزند مساله گون شده همانا فقدان خانه است. اما تو نه تنها باید فقدان را تجربه کنی بلکه به میانجی تصدیق همین فقدان، مرزی را ترسیم میکنی که گویی در ابهام تجربه مدرنیته گرفتار است. با این حال ما در مواجهه با چیزهای به معنایی که به شکل کابوس واری در گرو متن زندگی روزمره است به کل مساله مدرنیته تن دادهایم. “فقدان”، هم بسته مدرنیته ماست و توگویی “فقدان خانه”، جز جدایی ناپذیر شهر ماست.
نظرات[۰] | دسته: مقاله | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|
چکیده ای در: مدرنیسم ادبی / محمود طیّب |
|
چکیده:
پس از اشباعِ غزل نو، آگاهانه یا ناآگاهانه قالب غزل و سبک سرودن و به ویژه مفهوم و مضمون غزل از حالت آرمانی آن آرامآرام خارج شد و گروهی از شاعران که بیشتر شاعران تحصیل کرده، دارای بینش ادبی و دارای دیدگاهی « فرانو » بوده اند در همان مسیر سالمِ غزل به پیاده کردن ذهنیّت فرانوِ خود در عرصهی غزل پرداختند.
جریان مدرنیزم که حاصل بیش از یک سده دگرگونی در علوم انسانی، فیزیک، فلسفه، تکنولوژی، اقتصاد، تولید، مصرف، هنر، معماری، ادبیات و هنر در غربِ سدهی بیستم بود به سرعت به دیگر فرهنگها و کشورها نیز راه یافت و به دگرگونیِ همین حوزه ها در تمام کشورهای جهان دست زد.
در ایران، از آغاز سدهی سیزدهم شاهد ورود و گسترش عناصر مدرنیزم به گسترهی علم و فرهنگ و تا اندازهای تکنولوژی و اقتصاد هستیم. از دورهی رضاخان، مدرنیزم به طور رسمی از حوزهی اقتصاد و تکنولوژی آغاز به کار کرد و در آغاز سدهی چهاردهم با گسترش فنّ ترجمه، شاعران و نویسندگان زیر تأثیر اندیشههای غربی، اندیشههای مدرن را به حوزههای علوم انسانی، ادبیات و هنر نیز وارد کردند.
از آغاز دههی پنجاه، غزل فارسی با اوجگرفتن و حرکت به سمت رسیدن به وضعیتی «فرانو»، همگام با جریانهای آزادِ نیمایی و سپید، اندیشههای متفاوتی با گرایش به مدرنیزم را به بستر خود راه داد و «مدرنیزمِ ادبی» از آغاز دههی هفتاد به عنوان جریانی رسمیّتیافته در ادبیات و شعر ایران اعلام حضور کرد.
مهمترین عناصر تعیینکنندهی مدرنیسم در غزل، به ترتیب، مفهوم و نوع پردازش آن، ساختار(شکلی و زبانی) و سپس انتخاب واژگان هدفمند( ِشعری) است. در این مقاله به شرح این موارد پرداخته شده است و سیر کلی مدرنیسم از زمینهها تا پیدایی و گسترش آن و سپس ناهنجاریهایی که در بستر آن پیش آمد مورد بررسی قرار گرفته شده است.
واژگان کلیدی: مدرنیسم، غزل امروز، زمینه ها، ویژگی ها، آسیب شناسی، نمونه ها.
نظرات[۰] | دسته: مقاله | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|
نقد یا نق / دکتر بیژن باران |
|
دریغا، ما که خواستیم، زمین را برای مهربانی آماده کنیم، خود نتوانستیم مهربان باشیم. اما شما وقتی به روزی رسیدید که انسان یاور انسان بود، در بارهٔ ما با رأفت داوری کنید! برتولت برشت در پاسخ به مک کارتی، سنای آمریکا اُکتُبر ۱۹۴۷
در جامعه ى گذاری انتقاد منصفانه و دقیق پویایى هنر را شتاب می بخشد. ولی فرهنگ انتقاد با آزادی و مسئولیت فردی آغاز می شود؛ یعنی فرد در تغییر باید تحمل انتقاد خود را افزایش دهد. این دنباله آموزش مدرسه ای است تا انتقاد همچون دروس تازه با لحن خردگرا مستقل از عاطفه جابیافتد.
نقد روش تحلیل نظامند گفتمان نوشتاری یا شفاهی می باشد. نظر در باره یک هنرمند یا اثر هنری می تواند چند لحن داشته باشد: باتعصب، مغرضانه، مداحی، نان بهم قرض دادن. نقد بیان خواست تغییر وضع موجود بنا به اصول جهانشمول، تبیین شگردهای نوین در اثر، قیاس مولف/ اثر با معاصران و گذشتگان باشد. نقد می تواند در باره امور مختلف باشد: سیاسی، ادبی، هنری، ورزشی، فرهنگی، اجتماعی.
نق بیان کردن نظرات منفی از گلایه تا فحاشی در باره موضوعی است. نق نظر دادن است که یک هنرمند با اقتدار هنری ولی خارج از تخصص نقد یا حیطه های خارج از مهارت خود در باره دیگران نظر می دهد. علل نق بَرخوردن، عصبانیت، رنجیدگی، غیض، تعصب، اغراض، سوء تفاهم، جریحه دار شدن غرور، رقابت، حسادت، افسردگی، وسواس، پرخاشگری، قلدری می توانند باشند؛بنابراین نقد از اصول عینی و نق از عواطف فردی پیروی می کنند.
نظرات[۰] | دسته: مقاله | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|
نام شناسی داستان / فاطمه محسن زاده |
|
عنوان مقاله :
نام شناسی داستان
(شواهدازداستان های احمد محمود و محمود دولت آبادی )
______________________________________________
نام شناسی داستان از بخش های تازۀ علم « نام شناسی » است که به طور عمده به سیاست های نامگذاری نویسنده داستان توجه می کند . از نظر نام شناسی می توان به شخصیّت های یک اثر از زوایای مختلف نگاه کرد. به عنوان مثال می توان به اسم وشخصیّت اثر ، ففط با توجه به نقشی که در داستان به عهده دارد توجّه کرد ویا مشخّصه های معنایی آن را مورد نظر داشت ویا تنها نام شناسی را از نظر اسم خاص، عام ویا ضمیر به کار برد .
اسم هایی که نویسنده برای شخصیّتهای داستانش استفاده می کند، به طورمعمول خنثی واتّفاقی نیست و دارای بار عاطفی واجتماعی ونشان دهندۀ خاستگاه فکری نویسنده است .
نظرات[۹] | دسته: مقاله | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|
فروغ “باب” گذار شعر مدرن به پسامدرن/ دکتر بیژن باران |
|
فروغ “باب” ورود از مدرنیزم به پسامدرنیزم در شعر فارسی است. در پسامدرن حقیقت مطلق وجود نداشته؛ طریق ادراک جهان ذهنی/ سوبژکتیو فرد بوده. فرد “من” فروغ تلویح زن در جامعه گذاری خاورمیانه است. در شعر پسامدرن او _ نقش زنان، مناسبات قدرت، انگیزه ها در ایجاد/ پیدایش ایده ها و باورهایش تاکید می شوند. پسامدرنیزم او از نظر تم/ موضوع و محتوا می باشد؛ نه نحوه کلامی موضوع. یعنی پسامدرنیزم جریانی موازی در بطن جامعه همراه با دیگر جریانات مدرن، سنتی، غربی، شرقی می باشد.
نظرات[۰] | دسته: مقاله | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|
طرح هولناک چند پرسش در کمون /سام محمودی |
|
تلاش یادداشت پیشرو تلنگر و طرح هولناک چند پرسش در کمون پیرامون روز جهانی فلسفه است؛ روزی که لابد هر کشوری با گشودن موزهی فلسفهاش نویافتهای از میان سنگوارههای فکریاش را به رخ دیگران میکشد.
نظرات[۱] | دسته: فلسفه | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|
و اکنون نمایش حزن انگیز مصرف / سهند ستّاری |
|
اگر بتوانیم به آرشیو حافظه تاریخیمان رجوع کنیم و برگهای که در آن زمانی محله و خیابانها را در کنار بقالها، نانواییها و قصابها و خرده فروشان میدیدیم مرور کنیم، به سادگی متوجه ظهور هندسه شهری خواهیم شد. اکنون بدیلهایی به صورت چیزهای جامد (the soild) برای جانشینی عرضه میشوند و هندسه شهری را با فروشگاههای مد لباس، رستورانهای زنجیرهای، نمایندگی برندهای مشهور، بانکها و عمده فروشان و غیره مرتب میکنند. نحوه زندگی مصرفی و مصرف کلان بر زندگی مردم مسلط میشود. مصرف و تمرکز سودجویانه بر نیازها و خواستهها در مرکز توجه تمام امور قرار گرفته و همه چیز را به صورت کالا در میآورد و تبلیغات تجاری و مانور رسانهای نیز چنین فرآیندی را تقویت میکند. از این رو آزادی مصرفکننده، صرفا به سان امری صوری، موهوم و بر اساس ایدئولوژی نظام سرمایهداری تنظیم خواهد شد. چنین آزادی مفروضی به سبب انواع متعدد و به هم پیوستهی بیگانگیهایی شکل میگیرد که انسانها را به لحاظ مادی و ذهنی در بند کشیده است.
نظرات[۲] | دسته: مقاله | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|
جستاری در فرهنگ و تمدّن ( بخش نخست ) /هوشنگ صدّیق |
|
“فرهنگ” مبحثی پیچیده و چندبعدی است، با بار علمی و ارزشی گرانسنگ و پررنگ که در هالهای از ابهام و پوشیدگی فرورفته است.انسان به عنوان آفریدگار فرهنگ، عشقی وصفناپذیر و علاقه و رابطهای تنگاتنگ با مخلوق خویش دارد. او را همچون فرزند خود در آغوش میکشد، مینوازد و با کمال میل هرچیز با ارزش و قیمتی خود را در راه رشد و بالندگی آن قربانی میکند. تمام توان و نیروی خود را به منظور جلوگیری از انحطاط و سقوط مخلوق خویش به کار میاندازد و این بدان علت است که انسان با وجود فرهنگ خویش احساس وجود و انسانیت مینماید.
صحبت از “فرهنگ”، صحبت از تواناییهای خلاق انسان و نقش سازنده ارزشها و دیدگاهها، قدرت بیان هنری و حکایتی است از همه اجتماعات کوچک و بزرگ که درگیر تجدید هنجارها و ضوابط اخلاقی و ایجاد امکانات تازه برای یک زندگی بهتر هستند.
کلمه “فرهنگ” دارای معانی متعددی است و این تنوع معانی به دلیل عدم تجانس و عدم دلالت بر یک واقعیت مفرد است و تعداد زیادی از عناصر را در سطوح مختلف در بر میگیرد که از آن جملهاند: عقاید، ارزشها، هدفها، کردارها، تمایلات و اندوختهها و …
وجود تعاریف و معانی زیاد برای فرهنگ، تنها معلول و دالبر، پیچدگی، عدم تجانس، تعداد موضوعات و گستردگی مجال کاربرد آن نیست؛ بلکه منعکسکننده حقایق، واقعیتها و امور دیگری نیز هست: روش شناخت، ملاکهای تعریف، دید، بینش، جهانبینی، فلسفه، دانش، ایدئولوژی، امیال، ارزشگذاری و گرایشهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، اجتهادات، توجهات، منافع و کوششهای خاص اندیشمندان و پژوهشگران در این زمینه کارسازند.
نظرات[۴] | دسته: مقاله | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|
مقاله ای از لیلا جلینی و ساره ارض پیما |
|
عنوان مقاله :
شخصیت های ماندگارادبیات کودکان و نوجوانان ، در صندوقچه ی مادر بزرگ !
نویسندگان : لیلا جلینی ؛ ساره ارض پیما
_______________________________________________
امروزه این فرضیه به اثبات رسیده است که فولکلور و فرهنگ عامه، منشأ ادبیات و هنرهای زیبا در تمامی تمدن های دنیاست ؛ تا جایی که فولکلور قسمت عمده ای از ادبیات هر ملت را به خود معطوف کرده است و ادبیات داستانی مکتوب، مدیون ادبیات شفاهی و نقل سینه به سینه ی آن است.
ادبیات شفاهی در اروپا، به دلایل بسیاری، خیلی زود شکل مکتوب به خود گرفته و به همان شکل به نسل های بعدی منتقل شده است و با پیدایش ادبیات داستانی به مفهوم علمی و آکادمیک آن ، نویسندگان از فرهنگ غنی ادبیات فولکلور بهره جسته و همان داستان ها و شخصیت ها را در قالبی مدرن ریخته و شخصیت های ماندگار بسیاری را در دنیای ادبیات خلق کرده اند که پای آنها به دیگر رسانه ها بخصوص سینما ، نیز کشیده شده است. این اتفاق در ادبیات داستانی کودک و نوجوان پر رنگ تر بوده است تا جائیکه تعداد زیادی از این شخصیت های ادبی _ سینمائی در نقاط مختلف دنیا برای کودکان شناخته شده هستند ، شخصیت هایی همچون : هری پاتر ، پیتر پن ، وینی پو ، چارلی در کارخانه ی شکلات سازی و …
نظرات[۱] | دسته: مقاله | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|
مونولوگ درونی / دکتر بیژن باران |
|
ستیز من تنها با تاریکی است.
و برای ستیز با تاریکی
شمشیر به روی تاریکی نمی کشم؛
فانوس می افروزم.
– زرتشت؟
در این نگینه، راوی از دیالوگ/ محاوره دو نفره به مونولوگ درونی روی می آورد.
مونولوگ درونی
خلاصه. باخود فکر کردن طبیعی است؛ ولی باخود حرف زدن شاید غیرعادی باشد. در ادبیات هر دو اینها در ظرف ۲ ـ ۳ هزار سال گذشته به کار رفته اند. حرف زدن یک انسان میتواند باخود، یک سویه، یا با دیگران باشد. هر کدام از این رفتارها نام ویژه خود را دارد. در زبانهاهای غربی مونولوگ را برای تک گویی، سخنرانی را برای یکسویه گویی و محاوره را برای تعامل کلامی با دیگران مقوله بندی کرده اند. تک گویی میتواند گفتاری یا نوشتاری باشد. در هر دو صورت راوی متکلم واحد است. ادبیات، هنری کلامی است که هفت ژانر/ نوع مختلف را در بر می گیرد: شعر، نمایش، داستان، فیلم، رسانه های سمعی/ بصری، خطابه، ارتباط گیری مجازی. در شعر معمولن مخاطب راوی، خواننده است. در نمایش راوی میتواند با حضار یا با شخصیتی غایب حرف بزند. داستان میتواند تحریر گفتار /فکر شخصیتها، شامل خود راوی، باشد. فیلم تصویر فکر یا رویداد است. خطابه به سخنرانی، موعظه/ روضه خوانی، نطق تقسیم شده. در این نوع بیان کلامی حضار ساکت/ صامت اند؛ می تواند برخط در زمان واقعی باشد یا در گذشته باشد. نوعی خطابه عوامانه پرده داری، نقالی، بخش هایی از تعزیه است. در این نوع روایت، راوی باکمک ابزار بصری/ نقاشی، حرکات بدنی – بویژه در شاهنامه خوانی – تخیل حضار، اطلاع قبلی حضار از داستان روایت را یک سویه، بدون مشارکت مخاطبان – اجرا می کند. ارتباط گیری مجازی خود به پالتاک شامل تک گویی یا پانل/ گروهی، بلاگ فردی/ هئیتی، گپ/ چت دو یا چند نفره در مکانهای گوناگون تقسیم می شود. در این جستار رئوس تک گویی و کاربرد آن در ادبیات واشکافی می شود.
*
مونولوگ monolog واژه یونانی به معنای تک گویی/ نویسی، در برابر محاوره با شخص دیگر یا گفتگوی دو طرفه، است.
نظرات[۴] | دسته: مقاله | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|
درآمدی بر آرای زیباییشناسی بندتو کروچه/سهندستّاری |
|
عنوان مقاله :
درآمدی بر آرای زیباییشناسی بندتو کروچه
هنر و امر رازآلود شهود
_______________________
آنچه که در شکاف ارتباطی میان گزارههای صادق و کاذب بر حلقههای تنگ تاریخ خود- ساخته عیان است همواره بیان گر حقیقتی بوده که در اثر و نتیجه پرت شدن کنشهای مستقیم و غیر مستقیم بر سرفصلهایی از متن تمدنهای چند جایگاهی پدید آمده و به حکم همین بلوکهای هژمونیک، در فضای رازآلود و شوریدهی حلقههای تئوریک رقصیده است. بسیاری از متفکرین غربی، پرسش از چیستی هنر را فارغ از تمایلات فلسفه مضافی، در زمره مفاهیم محض قرار دادهاند که طبعا پاسخهای آنها نیز در موضع و موقعیتی پارادوکسیاکال مطرح شده است. در این نوشتار قصد دارم موقعیت فلسفه هنر و پراکسیسهای ایجابی آنرا در جایگاه نظریه بیان گرایی که بسیار متاثر از آرای بندتو کروچه – یکی از بانیان این حوزه- بوده را به صورت بسیار مجمل بررسی کنم.
نظرات[۴] | دسته: مقاله | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|
تحلیلی سیاسی،اجتماعی بررمان/ مجتبی دهقان |
|
عنوان مقاله :
تحلیلی سیاسی ـ اجتماعی بر رمان
« نیمه یک خورشید طلایی»
اثر چیماندا ناکوزی آدیشی
________________________________
شاید این جمله فمنیستهای دهه هفتادکه هر چیز شخصی سیاسی است، هنوز مصداق کاملی از ماست. زندگی هر انسان وابسته به انسانهای دیگر است و این وابستگی چه از لحاظ اجتماعی و چه روانی مبرهن است. این وابستگی فراتر از مرزهای قومی قبیلهای، جنسیتی و حتی دینی است. آنچه این وابستگی را تشدید میکند ؛ حضور اجتماعی انسان ها در کنار هم است؛اجـــتماعاتی که آنها نیز در کنار هم کلیت بشری را معنا میبخشند. و این کلیت «وضع بشری» را میســـــازد. وضعیتی که دلالت بر زندگی بشـــــــری دارد. هانا آرنت[۱] تعریفی اینچنین از وضع بشر دارد:«وضعیتی قابل شناخت مشتمل بر تواناییهایی که انسانها با هم پرودهاند که در مقابل «طبیعت بشری»۲ قرار میگیرد. این تعریف نشان میدهد وضع بشری مفهومیست که توسط خود انسانها به وجود آمده است.
نظرات[۱] | دسته: مقاله | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|
نیجریه تحلیل رفته از جنگهای داخلی/ علیرضا قدیری |
|
نیجریه کشوری است که از لحاظ شاخص توسعه بشری، در میان ۱۶۰ کشور جهان در رتبه ۱۲۹ قرار دارد.کشوری که یکی از بزرگترین کشورهای افریقا به حساب میآید و از لحاظ جمعیت نیز پر جمعیتترین آنهاست و از لحاظ قومی نیز متنوع ترین این کشورها به شمار میرود. تنوعات قومی و نژادی به معنای واقعی آن در این کشور وجود دارد؛ چرا که در این کشور بالغ بر ۲۵۰ گروه قومی تمرکز یافتهاند.
از جمله مهمترین و بزرگترین تنوعات قومی کشور نیجریه می توان به سه قومYoruba ، Ibo و HausaِFulaniدر شمال کشور اشاره نمود.
نظرات[۰] | دسته: مقاله | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|
راویتی زنانه و جهانی شده از بومیت / مهناز مرتضوی |
|
عنوان مقاله :
راویتی زنانه و جهانی شده از بومیت
نقدی بر مجموعه داستان کوتاههای چیماندا ناکوزی آدیشی
چیزی که دور گردنت حلقه می زند
_________________________________
نویسندگان جوان شرق در ادبیات آمریکا غوغا به پا کردهاند؛ جامپا لاهیری هندی تبار، یییونلی چینی، دانـــیلمعـی الدین پاکستانی، و حالا نوبت چیماندا آدیشی نیجریهای است. تمام این اسامی با خود، فرهنگ بومی را به زبانی جهانی شده معرفی کردند که قبل از آن کمتر مورد توجه بوده و همیشه در حاشیه فرهنگ غربی میزیسته و اثر ادبی تولید میکرده است. نام او در کنار نویسندگان چون: نادین گوردمیر، نجیب محفوظ، طاهربن جلون، لیلا الاعلمی، وله سوئینکا و آچهبه و… نماینده دیدگاهی است که قصد دارد به جای آنکه شاهد آفریقای در معرض قضاوت باشند، قضاوتگرانه فضای جامعه شناختی و ادبی غربی را مورد تردید قرار داده و با ریشههای فرهنگی خود به مرکزیت بی چون چرای ادبی آنان پایان دهــند و درد و رنجهای خـــود را در به قول هنری جـــــیمز نگویند، بلکه نشان بدهند. جوانانی چون آدیشی در آمریکایی دست به خلق آثار ادبی تحسین برانگیز زدهاند که خود از مهمترین قطبهای داستان کوتاه و رمان جهان به حساب میآید. از هاثورن و آلنپو گرفته تا چیور، کارور و اوتس. این گنجینه مهم ادبی به کمک بومیت در حال فراموشی کشورهای حاشیه شده جهان و نمـــایندگان مهاجر آن آمد و توانست در بستاری قوی از زبان و تکنیک به منحصه ظهور برسد. همچنین مهاجرپذیر آمریکا امکان روانی مناسبی شد که بومیتهای مختلف مهاجرین به آن از همان ابتدا در آن مجال عرضه داشــته باشند. آدیــشی قوت ساختاری و تکنیکی داستانی امریکا را در خود بومی کرده است. ساختاری که عناصر زاید و تزئینی روایتی در آن دیده نمیشود و همچنین منتقدانه نسبت به جامعه خود رفتار میکند. به طور مثال اگر ریموند کارور منتقد زندگی اجتماعی کل مردم آمریکاست، جان چیور زندگی مسیحیان آمریکایی را به شکلی زیر لایهای و نه شعاری به باد انتقاد میگیرد و چهرههایی چون فلیپ راث و برنارد مالامودهمین الگو را درباره یهودیان آمریکا پیاده میکنند. این خود انتقادی نیز در آثار آدیشی وجود دارد.
نظرات[۰] | دسته: مقاله | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|
خوشوقتیم خانم آدیشی/ سعیده امامی |
|
چیماندا ناکوزی آدیشی در پانزده سپتامبر ۱۹۷۷ در اینوگو نیجریه به دنیا آمد. درخــانه چینوآآچهبه نویسنده نامدار نیجریهای بزرگ شد، تحصیلات دبیرستانیاش را در دبیرسـتان وابسته به دانشگاه به پایان رساند و چــندین جایزهی علمی برد. وی از دانشگاه درکسل فیلادلفیا بورس دو سالهای گرفت و پس از آن برای تحصیلات تکمیلی به دانشگاه دولتی ایسترن کانکتیاک رفت تا در رشته علوم سیاسی و ارتباطات درس بخواند. بعد از پایان تحصیلات به کلاس درس نویسندگی خلاق دانشگاه جونز هاپکینز رفت. در زمان تحصیلش در این دانشگاه به نوشتن رمان “ختمی ارغوانی” مشغول بود که در سال ۲۰۰۳ منتشر شد. کتابی درباره آفریقاییهای طبقه متوسط که با استقبال ویژهای هم روبرو شد. در سال ۲۰۰۴ در فهرست نهایی جایزه اورنج قرار گرفت و جایزه کشورهای مشترک المنافع را برای نخستین کتاب برتر سال ۲۰۰۵ از آن خود کرد.
نظرات[۰] | دسته: مقاله | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|
وضعیت نابسامان ترانه سرایی در ایران / سالار عبدی |
|
شعر و موسیقی ، ترکیب شعر با موسیقی ، خواننده محوری بودن موسیقی ایران و … این قبیل مسائل بیش از هر چیز به یک اصل ساری و جاری در موسیقی ما مربوط می شود و آن اصل چیزی نیست جز عقب افتادن و جا ماندن هنر موسیقی از سایر هنرها در طول دهه های اخیرکه همواره کلام و شعر را برای رفع این نقیصه ، دوشادوش موسیقی جولان داده است!خوب می دانید که موسیقی غربی از بسیاری از لحاظ ها ، با موسیقی ما متفاوت است و در یک کلام در تکنیک و فن هنری ، چنان گوی سبقتی از موسیقی ما ربوده است که موسیقی تک صدایی ما را توان و قوّۀ رسیدن و همراهی کردن با این موسیقی پولی فونیک چند محوری نبوده و نیست!
نظرات[۶] | دسته: مقاله | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|
به یاد ویسلاوا شیمبورسکا / ایونا نویسکا * |
|
-
- عنوان :
کاش دستکم، بشود چهارشنبهای را از پیش تمرین کرد
- ___________________________________
آیا اگر ویسلاوا شیمبورسکا امکان انتخابی داشت، دلش میخواست چهارشنبه اول فوریه ۲۰۱۲ را از پیش تمرین کند؟ در این روزی که مساوی است با ۱۲ بهمن ۱۳۹۰ این شاعر لهستانی ۸۸ساله برای همیشه چشم از جهان متخیر معجزات بست. آیا اگر این قدرت را داشت بعد از این تمرین، سرنوشت خود را عوض میکرد؟ زندگی اندک طولانیتری را میگزید؟ لااقل تا زمان چاپ دفتر شعر جدیدش که همانطور که شیمبورسکا به شوخی میگفت، عنوانش احتمالا «بس» خواهد بود؟ اما چنان که او در شعر تاثیرگذارش «زندگی فیالبداهه» گفت، «واژگان و حرکات غیرقابل پس گرفتن (…) و هر کاری که میکنم / برای همیشه به کاری که کردهام بدل میشود…»
بستن چشم تا ابد هم همینطور.
امید است برای خود شیمبورسکا این روز چهارشنبه، آخرین روز فیالبداههنوازیاش بر نطع وجود، نسبتا راحت گذشته باشد چون او در خواب و در خانه خویش درگذشت.
میمانیم ما، اما.
نظرات[۱] | دسته: ترجمه, مقاله | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|
ترس از آشتی مقتول با قاضی / سهند ستّاری |
|
هیچ چیز درمانده تر از حقیقتی نیست که همان طور بیان شود که به ذهن خطور کرده است. اینگونه نوشتن حتی به یک عکس بد هم نمی ماند – والتر بنیامین
آنچه که انسان امروزی را از تجربه ی قدرت مبسوط یک واقعیت بهنجار تا همبودگی بدیل نظریات، همراهی کرده دیالکتیکی تفریقی از جنس محکمه های سه گانه کامو بوده است : قاتل، مقتول، قاضی. و مسلما دغدغه فیلسوفان و متفکرین معاصر در پذیرش بحران تکوین آگاهی، رسالت راستینی بر فعلیت کار عقلی آنها تزریق کرده که متاسفانه اغلب در خوانشی اسکولاستیکی و با حضور بهره جویانی از سنت سرکوبگر، انطباعات جاری به نزاعی مغموم میان فلسفه و زندگی عادی بدل شده است.
نظرات[۰] | دسته: مقاله | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|
زندگی و آثار فروغ فرّخ زاد/ دکتر بیژن باران |
|
فروغ با استعداد زبانی و هنری توانست که فکر کلامی خود را در ژانرهای ادبی شعر، ترجمه، نقد، داستان، فیلمنامه بیان کرده؛ نیز، در کارهای هنری مانند اجرای نمایش، بازیگری، فیلم، نقاشی فکر حسی خود را ابراز کند. در هر دو حیطه آثار او با عاطفه و صمیمیت ـ روح زمان یعنی جامعه گذاری خاور میانه به مدرن، را بازتاباندند. بخاطر وجدان اجتماعی، او کنشگری سختکوش بود. بجای شعار و حزب -که در استبداد وابسته دهه های ۳۰ ـ ۴۰ همه غیرقانونی بودند ـ او با خلاقیت و نوآوری به مصاف تحجر فرهنگی پیشامدرن یعنی زیرساخت خودکامگی شرقی رفت. فروغ فصل مرگ خود، ماهیت انقلاب ۵۷ و برخی رویدادهای آینده را در اشعار خود پیش بینی کرد. آیا سطر فوق پیش بینی جنبش چریکی پیشاانقلاب دهه ۵۰ بود؟
نظرات[۲] | دسته: مقاله | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|
درآمدی بر مفهوم زیباشناسی در آرای مارکس/ سهند ستّاری |
|
عنوان مقاله : درآمدی بر مفهوم زیباشناسی در آرای مارکس
هنر و قرائتی دیگر از سلاح نبرد (*)
___________________________________
الزام حضور مولفه زیباشناسی به عنوان فاکتی ایجابی در بنیان فعلیت کار نظری مکاتب، نظریه پردازان را مجاب داشته تا با تاکید بر تاثیرات زمینه اجتماعی آثار هنری، گستره محسوسات تئوری خود را بر سخن از زیبایی شناسی و فلسفه هنر استوار کنند که با پنهان کردن دیدگاه خود در سیطره رخدادها و نه شخصیت ها، پشتوانه ای بر نگرش فلسفی از زیبایی و هنر ابراز دارند. اما محل بحث ما در نوشتار مزبور متمرکز بر اصول و حقایقی از حسیات است که درون مایه و مضمون زیباشناسی را احیا می کند و عینیتی که در بحران حضور هژمونی دورانی و ایدئولوژی طبقاتی، هنر را از جبر اجتماعی و افسون ساختارها جدا کرده و به سبب بی تعینی هنر در فعلیت تاریخی اش ، خلا نیاز به فلسفه و نظریه را بیش از پیش پر رنگ ساخته است؛ چراکه هنر تنها به لحاظ تاریخی قابلیت بازخوانی دارد اما با اینحال همچون دیگر مقولات و پدیدارهای رومتنی، از استقلال نسبی نیز برخوردار است و از نسل پدیده هایی است که با اتکا به خود حتی به حکم فقدان قدرت، برای رهایی آدمی در جامعه طبقاتی مبارزه می کند و در نهایت تصویری مسلط از متن رهایی انسان ارائه می دهد. پایان تاثیرات دوران زیباشناسی در تکامل فعلیت کار فکری و مبارزاتی طبقه عوام زمانی فرا رسید که منافع بورژوازی از منافع جامعه کاملا جدا شد. در این دوران برداشت بورژواها از هنر کاملا عمل گرا و محصور در روابط اقتصادی و سیاسی گردید
نظرات[۰] | دسته: مقاله | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|
نقدی بر مجموعه ی ” طوفان واژه ها ” / سالار عبدی |
|
عنوان مقاله :
نقدواره ای بر مجموعۀ ” طوفان واژه ها” سرودۀ ” سید حمید رضا برقعی”
_____________________
شعر آیینی سرودن سختی های خاص خودش را دارد. سخت است چون واقعا باید به آن چه می سرایی عاشق باشی، صادق باشی و در دلت غوغایی باشد:
(( عاشق شده ام در دلم از تو غوغاست الان این جا گرد همایی برپاست…! )) (نویسنده)
باید به آن چه می سرایی اعتقادی راسخ داشته باشی ، البته ممکن است بگویید هنر اصیل و ناب ، فلسفه اش همین است و من می گویم درست است ، اما در این میدان تا نخواهند ، نخواهی توانست ، نه می تواند فرمایشی باشد ، نه دستور بردار است و نه تکلیفی ! اگر فرمایش و دستور و تکلیفی هم هست باید از جانب و سمت و سوی خود شان باشد و گرنه دم بر نیاورده خفه خواهد شد…!
اجازه بدهید اول مساله را کمی بیش تر بشکافم تا برسم به اصل مطلب ، اصل مطلب این است که در این سلسله نوشتارم می خواهم مجموعۀ شعری آیینی با عنوان ” طوفان واژه ها” را به نقد بنشینم ، مجموعه ای کم حجم ۶۸ صفحه ای که شاعرش – سید حمیدرضا برقعی – ، را در جامۀ آیینی سرا به خوبی معرفی کرد و مجموعه اش را به چاپ های بعدی هم رساند. مجموعه ای که در قم و توسط انتشارات ابتکار دانش به چاپ رسیده است و سروده های بین سال های ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۶ شاعر را در بر می گیرد.
نظرات[۱] | دسته: مقاله | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|
درآمدی بر مفهوم زیباشناسی در آرای مارکس/سهند ستاری |
|
عنوان مقاله :
درآمدی بر مفهوم زیباشناسی در آرای مارکس
هنر و قرائتی دیگر از سلاح نبرد (*)
_______________________________________
الزام حضور مولفه زیباشناسی به عنوان فاکتی ایجابی در بنیان فعلیت کار نظری مکاتب، نظریه پردازان را مجاب داشته تا با تاکید بر تاثیرات زمینه اجتماعی آثار هنری، گستره محسوسات تئوری خود را بر سخن از زیبایی شناسی و فلسفه هنر استوار کنند که با پنهان کردن دیدگاه خود در سیطره رخدادها و نه شخصیت ها، پشتوانه ای بر نگرش فلسفی از زیبایی و هنر ابراز دارند. اما محل بحث ما در نوشتار مزبور متمرکز بر اصول و حقایقی از حسیات است که درون مایه و مضمون زیباشناسی را احیا می کند و عینیتی که در بحران حضور هژمونی دورانی و ایدئولوژی طبقاتی، هنر را از جبر اجتماعی و افسون ساختارها جدا کرده و به سبب بی تعینی هنر در فعلیت تاریخی اش ، خلا نیاز به فلسفه و نظریه را بیش از پیش پر رنگ ساخته است؛ چراکه هنر تنها به لحاظ تاریخی قابلیت بازخوانی دارد اما با اینحال همچون دیگر مقولات و پدیدارهای رومتنی، از استقلال نسبی نیز برخوردار است و از نسل پدیده هایی است که با اتکا به خود حتی به حکم فقدان قدرت، برای رهایی آدمی در جامعه طبقاتی مبارزه می کند و در نهایت تصویری مسلط از متن رهایی انسان ارائه می دهد. پایان تاثیرات دوران زیباشناسی در تکامل فعلیت کار فکری و مبارزاتی طبقه عوام زمانی فرا رسید که منافع بورژوازی از منافع جامعه کاملا جدا شد. در این دوران برداشت بورژواها از هنر کاملا عمل گرا و محصور در روابط اقتصادی و سیاسی گردید و درپی تمرکز قدرت و سلطه بورژوازی بر جامعه، پایگاه با اهمیت اجتماعی هنر فرو ریخت و صرفا به تزیینات دارائی طبقه محدودی از جامعه بدل شد.
نظرات[۱] | دسته: مقاله | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|
ساده نویسی،انحراف از شعر مدرن! / منصور خورشیدی |
|
بی تردید ساده نویسی در شعر به زبان شعر ضربه می زند . شعر ساده که سمت و سوی زبان روزمره داشته باشد، توجه کسی را جلب نمی کند . ممکن است یک کلمه ی ساده در قلب یک مصراع تحول ایجاد کند ، اما حادثه ای در زبان اتفاق نمی افتد .
شاعر باید با زبان شعر حیرتی در ذهن مخاطب بیندازد . این حقیقت با ساده گویی مغایرت دارد . شعر ساده شاعر را به سمت ساده اندیشی هدایت می کند . زبان شعر ابدیت شعر را می سازد . که ماندگاری آن را در جهان شعر حس می کنیم . ” رستاخیز کلمه ” و ” حادثه در زبان ” دو امر مهمی هستند که قیامت کلمات را در قامت یک قطعه شعر ، با چشم انداز جدید برابر مخاطب می نشاند .
نظرات[۳] | دسته: مقاله | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|
پیرامون ادبیّات مشروطه /محمّد محمّد علی |
|
یک ـ مسالک المحسنین (طالبوف )
_______________________
عبدالرحیم بن شیخ ابوطالب نجار تبریزی (۱۲۱۳-۱۲۸۹ شمسی) معروف به طالبوف، متولد تبریز و ساکن تفلیس، از پیشروان ادبیات جدید ایران ورجلی مشروطهطلب بود. مهمترین آثار داستانیاش، رمان مسالک المحسنین (۱۲۸۴) شرح خیالی سفر یک گروه جغرافیایی به کوههای شمال ایران است. دومین اثر، «کتاب احمد» یا سفینهی طالبی (۱۲۷۲) است که به صورت گفت و گوی پدری با پسرش نوشته شده و حاوی نظرهای نویسنده درباره اصلاحات اجتماعی، سیاسی و دینی است.
طالبوف جزو نویسندگانی است که با سادهنویسیاش نثر ادبیات داستانی جدید ایران را پایهگذاری کرد. از دیدگاهی او چون زبان روسی، فرانسوی، عربی و ترکی و فارسی را میدانست، توانست افق تازهای برای ادبیات ایران متصور شود. طالبوف در دوره اول مشروطیت، از شهر تبریز به نمایندگی مجلس شورای ملی انتخاب شد، اما به تهران نیامد.
ویژگی کتاب مسالک المحسنین زبان ساده آن است که با توجه به تاریخ انتشار آن (۱۲۷۲ـ۱۱۳ سال پیش) نه در ایران بلکه در شرق بیسابقه بوده است.
نظرات[۰] | دسته: مقاله | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|
میانجی های تفکّر ( بخش پایانی )/ مسعودرفیعی طالقانی |
|
عنوان مقاله :
میانجی های تفکر( بخش پایانی )
زندگی تحت الحفظ
_____________________________
گاهی وقت ها یک پرسش ، جرقه ای در ذهن ایجاد می کند . همین طور نشانه ها و پدیدارهای گوناگون که در قالب واژه و شعر و موسیقی و … بروز می یابند . گفتارها و پرسشهای جورجو آگامبن جملگی در ذهن خواننده و شنونده اش این جرقه ها را ایجاد می کنند . در این نوشتار هم به سیاق نوشته های پیشین ، قصد دارم یکی دیگر از جرقه های ایجاد شده توسط آگامبن را به خواننده منتقل کنم . آگامبن در ۱۹۹۴ مقاله ای نوشت با عنوان ” اردوگاه چیست ؟ ” و در این مقاله با رویکردی متفاوت به موضوع اردوگاه های اجباری کسانی چون هیتلر و استالین اشاره کرد . او از مفهوم حقوقی جرم و جنایت فراتر رفت و اردوگاه ها را تا حد یک ساختار سیاسی ـ حقوقی خاص که رخدادهای بسیاری در متن آنها به وقوع پیوستند بالا برد ؛ اردوگاه به مثابه ساختار سیاسی و حقوقی . آگامبن پرسید اردوگاه چیست ؟ ساختار سیاسی و حقوقی آن چیست ؟ و وقایع رخ داده در آن چگونه توانسته در آنجا رخ دهد ؟ او به اردوگاه در مقام چارچوب و قانون پنهان فضای سیاسی ای نگریست که به زعم خودش همچنان در آن بسر می بریم . نقطه عطف این بحث درست همین جاست ؛ “چارچوب و قانون فضای سیاسی ای که همچنان در آن بسر می بریم” .
برای درست نگریستن به این نقطه ی عطف و این که دریابیم متفکر از چه سخن می گوید باید دقیقا به فضای پیرامونی نگاه شود و واژه های کلیدی مورد مداقه قرار گیرد . نخست؛ چارچوب و قانون به مثابه امر حافظ و البته برساخته شده توسط خود دولت و دیگر ، وجه پنهان آن چارچوب و قانون که بیشتر ابعاد در تاریکی دارد تا آنکه برون افتاده و به اتاق شیشه ای درآمده . توجه به این نقطه عطف اگر از منظر تاریخی صورت گیرد واجد حدی از آگاهی بخشی است ؛چرا که در طول تاریخ نیز سیستم ها و سازو کارهای سیاسی علیرغم وجوه روشن و شفاف خود ، جنبه های پنهان و زوایای دور از دیدرس نیز داشته اند که البته خود همین جنبه ها نیز ، دارای ساختار و نظام خاص بوده اند .
نظرات[۰] | دسته: مقاله | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|
بازتاب سکوت / سهند ستّاری |
|
من می اندیشم، پس هستم؛عصیان می کنم ،پس هستم؛احساس می کنم، پس هستم؛ انتخاب می کنم ،پس هستم. اینها همگی زوایای مصائب فلسفیدن مردانی بوده است که گاه از سر ناسازگاری اسطوره ها، به سرایه ای بدل گشته تا امروزه روز دیگران را بر مسند مکتوب “هرآنچه باشم پس هستم” بنشاند و دست آخر ، تنها لرزشی چند بر واژگان آن مردان به جای بگذارد. منصفانه که بنگریم، در این شب راهه ی خاموش، نفس نوشتن با نیت بازگشت به آگاهی، تنها به مامن قلم غامض و تا حدودی طنز پناه برده است تا شاید با فعلیت چنین فضایی تحمل سایه ی سهمگین سکوت تا حدی ممکن شود. از این رو امیدوارم بر رقصندگی غامض و تمثیلا ناسازگار واژگان این سطور خرده نگیرید.
آنچه از نیت و منطق تاریخ پیداست، مرور متناوب بر ماهیت و سیر تحقق آرمانهای آدمی بر خاستگاه هستن بس ضروری است. بازخوانی آرزوهایی که روزی از فرط ایمان، هدف جلوه می کرد و آرمانهایی که همچنان به حکم امیدواری، انسان را به رؤیت سحرگاه آینده تسلی می بخشد.
نظرات[۱] | دسته: مقاله | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|
میانجی های تفکّر ( ۳ ) / مسعود رفیعی طالقانی |
|
عنوان مقاله : میانجی های تفکّر ( ۳ )
حیات سیاسی ،حیات غیر سیاسی
______________________________________
شکل ـ حیات ( form – of – life ) در مقابل حیاتی که هرگز نمی تواند از شکلش جدا شود و در آن مجزا ساختن چیزی نظیر حیات برهنه ؛ به معنای حیات طبیعی انسان ، به هیچ رو ممکن نیست . یکی از ایده های اصلی جورجو آگامبن در مباحث نظری سیاست است . او این ترم را در برجسته ترین اثر خود ـ هومو ساکر ؛ قدرت حاکم و حیات برهنه ـ به خوبی بسط داده و با تکیه بر نظریه زیست ـ سیاست ( bio – politics ) میشل فوکو که مطابق آن مسأله اصلی بر سر خود حیات است ، شکل ـ حیات را پرورانیده است . محور اصلی این نوشتار بر تز شکل ـ حیات در نظریات آگامبن قرار دارد تا از رهگذر آن وضعیت کنش سیاسی دوران مدرن واکاوی شود و نیز نگاهی از نظرگاه هانا آرنت بر انقلاب های مدرن و کنش سیاسی در این انقلاب ها دوباره طرح شود .
آگامبن در نظریه ی شکل ـ حیات صورت بندی جدیدی از حیات ارائه کرد . او از حیاتی گفت که نمی تواند از شکلش جدا شود و مسأله ی اصلی در شیوه اش برای زیستن ، خود زیستن است؛
نظرات[۱] | دسته: مقاله | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|
زن ، اجتماع ، ایران باستان / آیسا حکمت |
|
بی شک وضع اجتماعی زن در هیچ دوره و تاریخی از وضع عمومی آن جامعه مجزا نیست. لذا در مورد وضع اجتماعی و حقوقی زن در ایران باستان از قدیم ترین ادوار تا پایان ساسانیان را باید مورد مطالعه قرار داد. بدون تردید سرزمین ایران یکی از قدیمی ترین و کهن ترین مراکز زندگی بشر بوده است و اسناد و مدارک در مورد شناسایی وضع زن و همچنین مرد چه در ایران و چه در جاهای دیگر بسیار نارسا و ناچیز است. به طور کلی بررسی نخستین جوامع بشر و ملت ها و اقوام گوناگون فقط به وسیله آثار و وسایل مکشوفه و آنچه از زندگی بشر این دوره به جا مانده امکان پذیر و قابل بررسی است.
در دورانی که شاید بیش از ده هزار سال قبل از میلاد باشد٬ تغییراتی در وضع اقلیمی ایران به وجود آمد. و انسان غارنشین اندک اندک برای خود خانه ساخت. در این دوران کانون خانواده مرکز قدرت قبیله بود. چون زن هم در خانه و هم در بیرون از خانه با مرد در کار تولید و رفع حوایج زندگی معاضدت و همکاری داشت٬ و از طرفی تولید و مثل و بچه زاییدن
نظرات[۱] | دسته: مقاله | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|