دو اپیزود زخم / حامد ابراهیم پور |
|
یک ) اودیسه :
به جستجوی تن روشنت ، به کشف تن ات
به احتمال حضورت ، به دوست داشتن ات
به زندگی – هرجایی که خانه مان جا شد-
به دوست داشتن ات-هرکجای دنیا شد-
به زندگی در دنیای بی خزان، بی ظلم
به دوست داشتن ات در بهار استکهلم
به عاشق تو شدن درهزار سمت جهان
به دوست داشتن ات در مونیخ ، درتهران
نظرات[۶] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|
شعری از ناهید عرجونی |
|
نگاه کن انگار با گلوله به دنیا آمده باشم
انگار تمام سالهای کودکی ام
مرا نشانده باشند
پای مشقی ها
ومشق های نا نوشته ام را جیغ کشیده باشد معلّم پیر
هنوز بین مرگ وزندگی مردّدم
ودستهایم
به پنجه های رهایی نمی رسد
نظرات[۴] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|
سه شعر از سردار شمس آوری |
|
۱ ـ
هنوز آرشه ات شور می زند
…
خانه سازت را دوست داشت
و لحظه های کش دارت را
میان سیم های انگشت زده
و تنهایی پدر
که ساکت ماند
لا به لای پیرهنش .
نظرات[۰] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|
سه شعر از رضا رضایی |
|
۱ ـ
اگر مارا به خود می گذاشتند
شاید،
به پای بوس عشق
زیباترین سرودها را سروده بودیم
آری اگر مارا آسوده می کردند
شاید به جای کینه و دشنام بی دلیل
به دوست هدیه می دادیم
نظرات[۰] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|
دو شعر از بهرنگ قاسمی |
|
۱ ـ
در خانه ی ما
هر کسی چیزی کم داشت!
پدرِ مرحومم خنده،
خواهرم سیما جهاز،
من کیف و کفش و بیچاره مادرم
“خون”
رفتیم دکتر
گفتند که پسته خوب هست…!
نظرات[۶] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|
شعری از سیّد سرالله حسینی |
|
دریا بدوش ماه و ماهی در زمستان است
خورشید باغم می زند پر پر، زمستان است
وقتی به هر سمتی تماشا می شود در من
سردار های بالغی بی سر، زمستان است
نظرات[۰] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|
چند شعر از حنیف خورشیدی |
|
۱ ـ مسافر کنار ریل
به دوست اندیشمندم مهدی بابایی
سوت قطار و یک مسافر تنها … کنار ریل
یک مرد خرقه پوش / در گل ِ گرما … کنار ریل
حاشا نشسته روی کیف بزرگی پر از سوال …
سرشار از چرا ، چگونه و آیا ؟؟!! کنار ریل .
نظرات[۱] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|
شعری از پگاه عامری |
|
سلام گنبد مینا ! ببار منتظر هستم
بیا بخاطر دریا ببار منتظر هستم
هزار نامه از اینجا به دست باد سپردم
رسیده دست تو آنجا ؟ ببار منتظر هستم
نظرات[۶] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|
سه شعر از سردار شمس آوری |
|
۱
همین که عاشقت شدم
توی یک کافه ی قهوه ای
تلخ می مانیم
استکانهای گرم چای را
و لا به لای حرف های دود آلود
حباب های تیره می پوشیم
نظرات[۰] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|
دو شعر از زهرا گریزپا |
|
۱
هراسان
چون رفتار باد با درخت
چون پیراهنی زخمی
برمیخ
ایستاده ای
با سنگی در مشت
نظرات[۰] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|
سه شعر از محمّدرضا ( فرید ) یاسینی |
|
۱
حالا که می بینمت
به خاطر می آورم
آب نیز عریان است.
۲
پاییزگاه
نظرات[۳] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|
شعری از مهدی دمی زاده |
|
برای مادرم
غزلهای عاشقانهات
سهم خاک شد
و لالهها روییدند
اما، واژگون !
نظرات[۰] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|
چند شعر از سالار عبدی |
|
” غزل”
والناس!
نازک تر از آنی که به احساس من آیی
در باور شبنم زدۀ یاس من آیی
یک دل نه ، که صد دل من و در گریه شکستن
در خاطر اشک تر گیلاس من آیی!
نظرات[۱] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|
چند شعر از رضا کاظمی |
|
۱
بارها گُریختهای از مرگ
بی آنکه بدانی بر سینهات
چشمزخمِ بوسههای مرا داشتهای!
۲
به صلیبِ درد کشیده شده استْ تمامِ جان و تنَم
اما چه باک!
کودکانِ جهان
به عاشقانههای منْ تعمید میشوند همه
نظرات[۳] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|
شعری از مجتبی دهقان |
|
تنم را به تو اصرار کردم
چون نوحه ای بی کلام
به احترام آنچه نباید
موهای سوخته ام را بپوشان
با تاجی از بادهای سرد
به هیات نفرین شده ای
روانم
مثل شهری که وقف پرسه شده باشد
نظرات[۳] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|
وزن هجایی ترانه مرا ببوس / دکتر بیژن باران |
|
در یک سلسله از جستارهای ادبی، پیدایش اوزان هجایی در ۴ نوع شعر معاصر فارسی یعنی سپید، آزاد، ترانه، سرود بررسی می شود. امید است که در آینده بتوان شعر هجایی معاصر فارسی را از یکسو با وزن هجایی باستان آثاری چون اوستا و درخت آسوریک و از سوی دیگر با وزن زبان گفتاری فارسی یا لهجه پایتخت معاصر محک زد. باید گفت شعر نیمایی پلی بین نظم کلاسیک عروضی و شعر نو هجایی است.
وزن شعر نو ۲ بخش دارد: عروضی شامل آثار نیمایی و شعر هجایی. نمونه های شعر هجایی معاصر شبانه شاملو، مرا ببوس رقابی، سراومد زمستون سعید، یار دبستانی تهرانی اند که تقطیع و بررسی می شوند. سپس نتایج این بررسی بمثابه ویژگیهای شعر سپید و ترانه های معاصر فارسی خلاصه می شوند. برخی آرایه های ادبی صوتی/ سمعی، بویژه وزن و قافیه واشکافی شوند.
نظرات[۰] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|
چند شعر از دکتر بیژن باران |
|
ستاره
آه، نازنین
حال زادروز توست.
محفل عاشقان
بیاد بردن توست.
ستاره گان در بالا-
فروزان و درخشان.
دیریست مرده اند-
برخی در دور زمان.
ولی هنوز نورشان
بجاست در غروب آسمان.
زیرا، ببین! چون عشق-
هرگز نمیرد فروغ ستارگان.
نظرات[۰] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|
شعری از آرزو عبّاس زاده |
|
چند روزی ست گیج و تنهایم،تلفن زنگ می خورد هر بار
به کسی فکر می کنم که هنوز،پشت خط داد می زند بردار
برنمی دارم و صدای خودم،بعدش اینبار گریه های تو بود
به خدا قصد من فقط شعر است،تو شدی سوژه اش،بله،انگار
نظرات[۱۲] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|
شعری از محدّثه هدایتی |
|
تقویم های کهنه، دو تا عنکبوت، تار
این خاک های ده وجبی روی آینه
دارم شبیه نسخه ی اصل تو می شوم
از بس که حفظ کردمت از توی آینه
من؛ سرخوشانه خیمه زده روی ابرها
تو؛ مثل یک ستاره ی آواره رد شدی
در گیر و دار حادثه ی خوب بودنت
یک دفعه مات ماندم و دیدم که بد شدی!
نظرات[۱۱] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|
دو شعر از زبیده حسینی |
|
۱ ـ
از جایی شروع می شوی/ که ادامه اگر داشته باشد مرگ / وصله ی ناجور ِ دلت می شود ،/
دستی / که به بند می کشد آتش را /
از جایی شروع/ که خیس اگر ببارد خاموش / جهانی فرو می غلطد از تن/
( سنگی که لنگ مانده است / از دست و پای رودخانه ، کش می آید /)
در کجای خانه ی باد آرام می گیرد
از همین جا شروعت کرده ام /و سطرها اگر بگذارند/
تکه های صیقل خورده ات/
نظرات[۲] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|
غزلی از محمّد قائدی |
|
تاریخ ناتمام تکامل یک جنس بد به قیمت وحشت
اثبات ناگهانی یک هیچ در بُعد بی نهایت وحشت
□
از سمت بی تردّد کوچه در ذهن یک خدای مردّد
مردان کم تحمّل یک شهر مردند رأس ساعت وحشت
زن ها که با اشاره ی ابلیس استوره های وسوسه بودند
از خانه ها به کوچه پریدند در دستشان علامت وحشت
زنبیل های خسته ی بی دست توی صفی دراز نشستند
ارواح،راویان جهان اند نوبت به چیست؟![نوبت وحشت!]
نظرات[۱۰] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|
چند شعر از دکتر منصور پویان |
|
۱
این جا همه چیزش حتا خانواده ام نا تنی اند با من
تنها تنی همین سکوت ست
که بی وقفه مهر می ورزد وقتی که تنهایم
پیش از آنکه گم شوم در حجم ِمکنده ِسیاهچالهای ویل؛
یا که مثل شهاب ِگم کرده راهی؛
شعله بر کشم با رد ِدودی در باد؛
بیافروز چراغم در کوچه های خلوت ِشب
نظرات[۱] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|
کشتن رستم سودابه را / شاپور احمدی |
|
دو سه روز است کاخ و کوهسار کمرنگ را میپایم
تا لحظهای خاموش سر باز کنند
گو اینکه همهمهشان نزدیک است روشنم کند.
دمرو شدم. دلم میکوبد اما عرق نکردهام.
خدایا چندمین فصل بیبارانی است؟
کارم تمام نشد. تکههای چرکیام جابهجا میشوند.
چرا گوشهایم این قدر بیصدا پژمردند؟
نظرات[۰] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|
دفتر شعر “دیوار خوانی” / فرشید حاجی زاده |
|
” دیوار خوانی ” را اینجا بخوانید :
نظرات[۰] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|
شعری از فائزه جوان الماس |
|
جنگ جهانی سوم
از اتاق خواب من شروع شد
عطرهایم بوی باروت می دادند
و تانک هایی شبیه تخت خوابم
مرا نشانه گرفتند
هیچ چیز غیر عادی نبود
نظرات[۶] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|
شعری از مجتبی شفیعی |
|
گلولهات
از دکمهی پیراهنم گذشت…
رو بروی هم ایستاده بودیم
که چشمانت
ماشه را کشید
من ایستادم…
ایستادم…
و قلبم
به سمت با روتت بو میکشید…
نظرات[۳] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|
شعری از علی فتحی مقدّم و یادداشتی از حمید امیدی |
|
مثل منتقدی که خایه مالی متنی را می کند
جاکشی نخلی را کرده ام که اسپرم ندارد
وهمین پرندگان زیادی را
به تخم گذاری
در خلیج دستور زبان فارسی تحریک کرده است
همیشه ی بغل کردن هایت
کرگدنی که در آغوشم بیدار می شود
شکل تف کردن تجربه ای ست
که با دایره ها در میان می گذاری
نظرات[۲] | دسته: شعر, نقد و نظر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|
شعری از محمّد صباغی رستمی |
|
در دوردست
رگ های آبستن از غرور
تندیس بوسه ها و لبخند ها
تا خاک سرخ …
پهلو شکافتن درخت
در تلاطم ابر
آنجا که رود
نظرات[۰] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|
چند رباعی از حسن رجب دری |
|
باید به هر آنچه هست عادت بکنم
یاغیر خدا کسی عبادت بکنم
از عدل گرسنگی به ما ارث رسید
من می روم از خدا شکایت بکنم
نظرات[۳] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|
شعری از مهدی دمی زاده |
|
نان
حرمت فقریست
که در سکوتِ خالی ِ سفره
دستهای محبتت را بوسه میزند
دلخوشیم به بودنش – پدر را میگویم نه نان !-
نظرات[۱] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|
شعری از سعید باجووند |
|
به در نگاه می کنم
پنجره می لرزد
وقاب عکس
تکان می خورد
یکی می خواهد ازاین قاب بیرون بپرد
حالا
به هرچه نگاه می کنم
می شود خودم
به آب فکر می کنم
اتاق شکل ماهی می شود
ومن می شوم تور
نظرات[۱] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|
محمّد علی فرشی |
|
محمّد علی فرشی
تولّد : یزد ، اول اسفند ۱۳۰۷ ش
درگذشت :یزد ، ۲۴ آذر ۱۳۹۰ ش
_______________________________________
محمّد علی فرشی ، فرزند علی اکبر ، و متخلّص به ” فرشی ” ، در محلّه ی ” مالمیر ” یزد به دنیا آمد. وی پس از گذراندن دوره ی ابتدایی ، به نسّاجی مشغول شد .
فرشی از نوجوانی به سرودن شعر پرداخت و در این مسیر از محمّد علی عالمی ، متخلّص به ” صمصام یزدی ” ، بیشتر آموخت .
اغلب اشعار وی در قالب ” قصیده ” و ” غزل ”
نظرات[۱] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|
سه شعر از حنیف خورشیدی |
|
۱ ـ مرگ دسته جمعی مردها
به احمد شاملو که در لحظه ی بازخوانی شعرش این شعر متولد شد …
____________________________________
چهره ای از کسی که می ترسید
{ کودکی با مداد شمعی بود …}
جیغ مردی در آخرین لحظات …
{ بصری بود … یا که … سمعی بود }
روزگاری بشر / بدون هراس
شاهد مرگ دسته جمعی بود …
نظرات[۵] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|
صکث / نورا لک |
|
ـ زنـ/دگی روزمره ی شاعری دارد ـ
حرفت بر دهان این دیوارها
تا چهارراه کلمات قابله می ایستم
من از تمام این شاعران شاعَر ترم
وترم
از بزاق های مثلثاتت
شاهکاری که به شاعر خودش فکر می کند
نظرات[۲] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|
به زندگی ناقص من برگرد / مجتبی دهقان |
|
به زندگی ناقص من برگرد
به حاشیه امن حنابندان
لاشه ها را باید بیرون می ریختم تا به قصه هایشان برگردند
وقتی به اسم من با خاکروبه های خیابان دراز می کشید
نظرات[۴] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|
دو غزل از حسنا محمّد زاده |
|
ـ بی تاب ها
سیب خوردن، اشتباه ِ اول بی تاب هاست
عشق…تنها عشق، آغاز ِ تمام خواب هاست
سال ها روی زمین بلوا به راه انداخته
گهگداری آسمانی، گاه بین آب هاست
نظرات[۲] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|
دو شعر از فاطمه محسن زاده |
|
برای کودکان جنگ
ـ پسر بابونه ها
نماز باران خواندم
اما تو
پسر خوب بابونه ها !
معجزه ی زمین بودی
به وقت گندمزار
میان هلهله ی باد
نظرات[۶] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|
چند رباعی از حسین رجب دری |
|
بگذار که فصل ها زمستان باشد
سرما،برف،سوز و باران باشد
میلی که نداری تو به من پس بهتر
تا راه وصال راه بندان باشد
******
از طالع تجزیه ی «ما» می ترسم
تقطیع من و تو به «هجا» ؛می ترسم
ای کاش همیشه التزامی باشیم…
بی یاد تو من ضمیر سوم شخصم!
نظرات[۰] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|
شعری از جمال ذوالفقاری |
|
من به تعداد زیادی خمیازه در باور سیگار
بلند نمی شوم از درد
و تو در خواب می مانی
طلوع اولین دیدارم را !
بلند شوم ، کهنه تر شوم
بروم لب بام هوس
سُر بخورم از لب رفتار خودم .
کسی چه می داند نخستین برگ افتاده از درخت ام
به صورت کدام خیابان بود و
بعد ها کود کدام گیاه و
اهل کدام گور ؟
نظرات[۴] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|