برگه‌ها

فوریه 2010
ش ی د س چ پ ج
 12345
6789101112
13141516171819
20212223242526
2728  
 
No Image
خوش آمديد!
کالبدرستگار / شاپور احمدی پيوند ثابت

ای رستخیز ناگهان ……….

مولوی
_________________

چنانچه افتد و خود دانی روزنه‌ها همه‌ ریخته بودند. رنگ‌وبوی درختان و تکّه‌های آسمان و نور سیاهی که گاهی خود را تا کناره‌های تنه‌ام می‌کشاند، بیشتر به خمیری کُشته می‌مانست. در آن روزگار نکبتی که هر چیزی را نمی‌شد به جا آورد و هر سمت و سویی را نمی‌شد باور کرد و خشکسالی و دروغ بود .
ناگهان هیس‌هیس نسیمی خسته آمد که بر پولک هایی گم سریده بود. دُم پریزادی دریایی سنگ های جلبک‌اندود قهوه‌ای را خراشید. بال چلچله‌ای سفید خزید که سال ها‌سال بعد خال و داغش را در هیئت گلی سرخ و بارانی بر تکّه‌تکّه‌های درمانده و بیکار وجودم ، در رؤیا و هشیاری تماشا می‌کنم ؛ بدون آن که بر دری که هنوز آن را کاملاً درز نگرفته بودند، تلنگر بزنند(مطمئن نیستم که در بسته بود. شاید همراهی داشت) ، با اندامی که بوی چوب های سرگردانی می‌داد

نظرات[۳] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 

No Image
No Image No Image No Image
 
 
 

انتشارات شهنا

انتشارات شهنا
1
No Image No Image