اقیانوس در حمّام / وحید پورزارع |
|
خانه بلند می شود
و می نشیند
به احترام تویی که وقتی کنارت نیستم
شبیه پلات می شوی ،
شبیه شعرهای سیلویا پلات .
جهان در آشپزخانه ای درست می شود
که دست های تو اندازه ی طعمش را نمی داند
پیاز شب را رنده کن
از گریه هام سیرم
و کسری خوابم را
به پای فنرهای جهش یافته بگذار
خنده ات چه آزارم می دهد
به هر چه اقیانوس که در حمام گذاشته ای
بگو که من سنگینم
پر از سنگ و صخره ام
یا شاید
صادقانه هدایت شوم به سمت هر چه گاز وانتحار .
جهان به ساعت ما که کوک نمی شود
بخواب ، زنی که شبیه زنانگی نقاشان بزرگی
سالوادر دالی نیستم
نظرات[۳] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|
|