برگه‌ها

اکتبر 2010
ش ی د س چ پ ج
 1
2345678
9101112131415
16171819202122
23242526272829
3031  
 
No Image
خوش آمديد!
کیهان . . . ملک پدری انسان ؟؟ / سهند ستّاری پيوند ثابت

 

 خاستگاه پیدایش مبانی فلسفه و فیزیک که اکنون بیشتر در مبانی کلیت منسجم فلسفه علم ملموس است ریشه در دورانی دارد که در پی فصل پیدایش پنج یا شش هزار ساله ی دوره ی تمدن بشری به وجود آمده است که از سر تمییز دوره ی جدید با دوران وحش خویی و بربریت کنجکاوی های عقلی وعملی انسان،هزاران سال بعد در چهارچوب فلسفه و فیزیک ابراز شد.

در اوان جدایی از دوران وحشیت ، آدمی بر این تصور بود که می تواند طبیعت ساکت و باوقاری که در تعاملی وحشت انگیز با آن خود را به سبب آنچه نمی فهمد و در خطر می بیند، کنترل کند. نخستین گام از توسعه ی فکری بشر به سان آنچه اگوست کنت ( ۱۷۹۸- ۱۸۵۷) مطرح کرد در مرحله ی ربانی و در فصل تعریف زنده پنداری و با توسل به خدایان و ارواح خود ساخته سپری شد تا حوادث و رخدادهای پیش آمده را به سود خویش تغییر داد که حتی شاید شمایل چنین توسلی را همچنان در جوامع مختلف با اعمال قربانی یا ورد و جادو و ادعیه شاهد باشید. اما به سان آنچه کنت بیان کرد اندیشه ی آدمی با گذر از تاریخ پیش آورده خویش، به مرحله ی فلسفی ای از نمود کار عقلی اش رسید که در آن دیو و پری و خدایان جای خود را به مفاهیم عقلی و ماهیت امور داده بودند. در این مرحله، عالم ذهنی انسان متوجه نیروهای حیاتی و فعالیت های انجام یافته در طبیعت بود و حال آنکه خدایان ارابه سوار و ساکن در خورشید و فرشتگان و دیوان فرمانروا بر جوامع ، در تبعیدی دیرینه به سر می بردند و اتمام دوران خرد ستیزی پس ازطی تجربه ی تاریخی مسموم فرا رسیده بود که بدین باب فعلیت عقلانی انسان رسما کلید خورد. اما هر آنچه بیان شد صرفا اشاره ی مجملی بود بر سیر تاریخ مدار حرکت اندیشه ی آدمی از اتمام دوران وحش خویی و بربریت تا لمس آنچه کار عقلی گفته می شود و تامل بر وقایعی که تجربه تاریخی بر آنها شهادت می دهند. در این نوشتار قصد دارم گزارشی بسیار مختصر از صورت بندی فعالیت عقلانی بشر ازپس پرسش دیرینه ی او در باب چیستی و چگونگی پیدایش کیهان و اینکه خرد نقاد نو بنیاد امروز باید از صورت هستن خویش چه بداند، ارائه کنم. البته لازم به ذکر است که نوشتار مذکور با احترام مطلق به قداست مبانی دینی، خاستگاه سطور را در محیطی منفک یافته از فضای مذکور پی خواهد گرفت بدین باب در آغاز با توجه به مراد نوشتار به سراغ طبیعیات ارسطو می رویم تا نمایش تحولات دانش بشر را در دو حیطه ی فعالیت عقلانی ( فلسفه) و کارکرد عملی ( فیزیک ) از این باب آغاز کنیم.

ارسطو ( ۳۴۰ سال ق.م) زمین را به عنوان جسمی کروی در مرکز کیهان در حالت ایستا و ساکن تصور کرد که افلاک آسمانی در لایه های کروی و متحد المرکزی در گرد آن جای داشتند و در خارجی ترین لایه ، گردون ستارگان ثابتی قرار داشت که حرکت خود را مدیون محرک اول بود. بعدها بتلمیوس مدل ارسطو را بسط داد که یافته های جدیدش علیرغم تمامی کاستی هایش پذیرفته شد. هرچند سامانه ی جدید ، تصویری مغایر با آنچه که کتب مقدس بیان می داشتند ارائه کرده بود اما آنان بنا به مقبولیت کروی بودن زمین، به ناچار اندیشه ی مذکور را پذیرفته بودند. البته لازم به ذکر است که تحکی چندانی هم به تعالیم کتب مقدس وارد نشده بود چراکه آنان با پذیرش نظریه ی مذکور خود را با اندیشه ی جاری و دگردیس یافته ی آن روزها سازگار می کردند و در آشتی ملی با مردم ، بهشت و دوزخ خود را نیز بر جایگاه وسیع تری در خارج از گردون ستارگان ثابت به مثابه اندیشه ی عقلی و آزموده شده به خورد اندیشه ی مطلق گرای مردم می دادند که البته بدین وسیله توجیهی عقلانی و علمی بر داشته های کلیسا نیز ابراز می کردند.

اما علیرغم رویکرد انتقادی و تحول گرای فعالیت عقلانی بشر در باب چیستی کیهان،همچنان آدمی خود را در نقشی جریان ساز و محوری در کیهان کراندارش بر نمایش گستاخانه ای می دید. تا اینکه در سال ۱۵۱۴ کشیشی لهستانی به نام کپرنیک از ترس اتهام ارتداد توسط کلیسا مدل خود را در پنهانی منتشر کرد. مدل او بر این فرض بود که خورشید در مرکز کیهان است و ثابت و در حال سکون و زمین و سیاره های دیگر در مدارهای دایره ای به دور آن درحال گردش اند. حدود یک قرن طول کشید تا سامانه ی کپرنیک که بعد ها به انقلاب کپرنیکی شهرت یافت، جدی گرفته شود تا این که کپلر و گالیله در بطن اجتماع خود از نظریه ی مذکور پشتیبانی کردند و در پی تحلیلی اصلاحی مدارهای دایره ای را بیضوی تصویر کردند. با توجه به این که مقصود نوشتار مذکور بررسی سیر جریان ساز نقش آدمی در فصل حضور پر هیاهویش بر هستی است، از این رو مقولات را بیشتر از سر گزارشی مختصر از آنچه پیش آمده جلو می بریم تا به پرسش های بنیادین و شاید نیست پندار هستندگی آدمی بپردازیم.

نظرات[۰] | دسته: فلسفه | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
دوره­ها ، عناصر و ویژگی­های شعر نیما / مهرداد فلّاح پيوند ثابت

 

برای بررسی کار هر شاعری ، ناگزیر باید در بین مجموعه آثارش ، دست به انتخاب و گزینش زد . چرا که پاره­ای شعرها پخته­تر و کامل­ترند و می­توانند نمایندگی بقیه را به عهده بگیرند . از این رو ، از گزینش به تقریب سخت­گیرانه­ام ، از کتاب مجموعه­ی کامل شعرهای نیما یوشیج ( گردآوری سیروس طاهباز ، چاپ اول ۱۳۷۰ ، انتشارات نگاه ) ۴۶ قطعه شعر ، سرافرازتر بیرون آمده­اند . من این شعرها را در فهرست کتاب ، با نشانه­ای مشخص کرده­ام و جالب این که هر چه به پایان آن نزدیک­تر می­شویم، فشردگی نشانه­ها بیشتر می­شود . این نکته ، گویای آن است که سیر شاعری نیما ، همواره رو به صعود داشته و تا لحظه­ی مرگ ، وقفه­ای در آن پدید نیامده است . گو این که میزان سرایش شعر در سال­های آخر، به نسبت سال­های میانی عمر وی کم­تر شده است .

هم­چنین در این سیر ، نکته­ی دیگری قابل توجه است و آن این است که هرچه نیما به سال­های پایانی کار خود نزدیک ­تر می­شود، از گوناگونی و تنوع در فرم شعرها کاسته شده و گویا شاعر در سال­های پختگی ، فرم اصلی و دلخواه خود را شناخته است . در ضمن ، میل شاعر به سرودنِ شعرهای بلند نیز کم­تر شده و در سال­های پایانی عمر، مطلقن شعر بلندی نسروده است که این امر می­تواند ناشی از کهولت سن و کاهش انرژی وی نیز باشد .

گزینه­ی فراهم آمده

گزینه­ای که از بین مجموعه شعرهای فارسی نیما ( نیما تعداد زیادی ترانه و دوبیتی به زبان مازنی دارد ) فراهم آورده­ام ، بدین ترتیب است :

نام شعر

صفحه

سال سرایش

ای شب

 ۳۴

۱۳۰۱

افسانه

۳۷

۱۳۰۱

قو

۱۱۴

۱۳۰۵

خنده­ی سرد

۲۸۷

۱۳۱۹

خواب زمستانی

۲۹۵

۱۳۲۰

ناقوس

۳۳۸

۱۳۲۳

بخوان ای همسفر با من

۴۰۲

۱۳۲۴

داستانی نه تازه

۴۰۶

۱۳۲۵

کار شب پا

۴۱۲

۱۳۲۵

که می­خندد؟ که گریان است؟

۴۱۸

۱۳۲۵

خروس می­خواند

۴۲۰

۱۳۲۵

او را صدا بزن

۴۲۲

۱۳۲۵

نام بعضی نفرات

۴۳۶

۱۳۲۷

آقا توکا

۴۳۸

۱۳۲۷

مهتاب

۴۴۴

۱۳۲۷

در شب تیره

۴۴۵

۱۳۲۷

اجاق سرد

۴۵۳

۱۳۲۷

هنگام که گریه می­دهد ساز

۴۵۴

۱۳۲۷

مرگ کاکلی

۴۵۵

۱۳۲۷

ماخ اولا

۴۵۷

۱۳۲۸

برفراز دشت

۴۵۸

۱۳۲۸

جاده خاموش است

۴۶۶

۱۳۲۸

بر فراز دودهایی

۴۶۷

۱۳۲۸

باد می­گردد

۴۶۸

۱۳۲۸

در شب سرد زمستانی

۴۸۷

۱۳۲۹

هنوز از شب

۴۸۹

۱۳۲۹

مرغ شباویز

۴۹۰

۱۳۲۹

شب است

۴۹۰

۱۳۲۹

مرغ آمین

۴۹۱

۱۳۳۰

قایق

۴۹۹

۱۳۳۱

داروگ

۵۰۴

۱۳۳۱

خانه­ام ابری­ست

۵۰۴

۱۳۳۱

ری را

۵۰۵

۱۳۳۱

همه شب

۵۰۶

۱۳۳۱

در کنار رودخانه

۵۰۷

۱۳۳۱

روی بندرگاه

۵۰۹

۱۳۳۲

شب­پره­ی ساحل نزدیک

۵۱۰

۱۳۳۳

هست شب

۵۱۱

۱۳۳۴

برف

۵۱۲

۱۳۳۴

سیولیشه

۵۱۳

۱۳۳۵

در پیش کومه­ام

۵۱۴

۱۳۳۵

کک­کی

۵۱۵

۱۳۳۵

بر سر قایق

۵۱۶

۱۳۳۶

پاس­ها از شب گذشته است

۵۱۶

۱۳۳۶

تو را من چشم در راهم

۵۱۷

۱۳۳۶

شب همه شب

۵۱۷

۱۳۳۷

باید توجه داشت که برای بررسی جامع ، ناگزیر تمامی آن چه را شاعر سروده است ، می­بایست مورد مطالعه­ی دقیق قرار داد و این موضوع در مورد نیما که پیش­گام و بنیانگذار راهی تازه بود ، بیشتر مصداق دارد ؛ هر چند باز هم تأکید می­کنم که «لب مطلب» و اصول اساسی کار هر شاعری ، در بهترین کارهایش تجلی می­کند .

نظرات[۲] | دسته: نقد و نظر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 

No Image
No Image No Image No Image
 
 
 

انتشارات شهنا

انتشارات شهنا
1
No Image No Image