نگاهی به «هجوم آفتاب»،اثر قبادآذرآیین/سریاداوودی حموله |
|
داستان کوتاه قدمتی صدساله دارد؛با نگاهی اجمالی به سیر داستان نویسی در ایران از سال ۱۳۴۰تا ۱۳۵۷ دوران پر شکوه ادبیات محسوب می شود که از منظر اجتماعی و تاریخی آثار قابل تأملی نوشته شد ه است.از ۱۳۵۷ تا ۱۳۷۰ داستان کوتاه با اشکال و تکنیک و شگردهای خاص شکل خود را نشان داد. بومی نویسی در آثار: غلامحسین ساعدی، محمود دولت آبادی،صادق چوبک،منیرو روانی پور، محمدرضا صفدری ،احمد محمود،علی اشرف درویشیان…به زیبایی ماندگار گشت، ولی در دهه ی هشتاد داستان کوتاه با این ژانر طنینی نداشت و روند نزولی گرفت و چهره ی شاخصی در این دهه پدیدار نگشت.
از این رهگذر به عقیده ی من باید از ” مکتب مسجدسلیمان ” نام بردکه در ضلع و زوایای ادبی و هنری جای پای نویسندگان و شاعران این خطه از دهه های گذشته تا حال پیداست !البته در این شیوه روایی ـ ساختاری پیشکسوتان مسجدسلیمانی، چون: منوچهرشفیانی(قرعه ی آخر) ، بهرام حیدری(زنده پاها و مرده پاها،لالی، به خدا که می کشم هرکس که کشتم)،یارعلی پورمقدم(داغم سی رویین تن)،علی مراد فدایی نیا(برج های قدیمی) ، سیدعلی صالحی(یقه چرکین ها) ، قباد آذرآیین(حضور،شراره های بلند)و فرهاد کشوری(بوی خوش آویشن) طبع آزمایی کرده اند و آثار ماندگار بومی و قومی را نوشته اند که بیشتر آنها جزء داستان نویسان فرم گرا محسوب می شوند که روی خوشی هم به جریانات سیاسی و اجتماعی و قومی جنوب داشتند که هر کدام شیوه های متفاوت برای روایت داشتند؛ اما هیچ کدام به فردیت نرسید!
نظرات[۳] | دسته: نقد و نظر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|