برگه‌ها

اکتبر 2011
ش ی د س چ پ ج
1234567
891011121314
15161718192021
22232425262728
293031  
 
No Image
خوش آمديد!
شعری از جمال ذوالفقاری پيوند ثابت


من به تعداد زیادی خمیازه در باور سیگار
بلند نمی شوم از درد
و تو در خواب می مانی
طلوع اولین دیدارم را !
بلند شوم ، کهنه تر شوم
بروم لب بام هوس
سُر بخورم از لب رفتار خودم .
کسی چه می داند نخستین برگ افتاده از درخت ام
به صورت کدام خیابان بود و
بعد ها کود کدام گیاه و
اهل کدام گور ؟

نظرات[۴] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
رؤیای آشنای من / دکتر محمّدعلی اسلامی ندوشن پيوند ثابت

این قطعه را سال ها پیش ترجمه کردم و در میان کاغذهایم مانده بود . ورلن ، شاعر بسیارلطیف و خوش آهنگی است که در ترجمه چیز چندانی از او باقی نمی ماند.

__________________________

گاه و بی گاه رؤیایی عجیب و دلشکاف بر من عارض می شود

از زنی ناشناس که او را دوست می دارم ومرا دوست می دارد ،

ونه هر دفعه درست همان است ، ونه هر دفعه درست دیگری است

ومرا دوست می دارد و از دل من با خبر است

وچون از دل من باخبراست ، قلب شفّاف من، افسوس !

تنها در برابراوازمعمّا بودن باز می ایستد ،تنها دربرابراو!

نظرات[۰] | دسته: ترجمه | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
سه شعر از فرشید حاجی زاده پيوند ثابت


سروده های بومی در جای های گوناگون این مرز و بوم فراگیر است و مردم بومی فرهنگ یا خرده فرهنگ های خود را بدین شیوه نگاه داری می کنند. بسامد و فراوانی واژه های بومی ،گاه چونان سخت می نماید که خواننده نابومی از خواندن و فهم سروده باز می ماند. در این سه کاری که فرا روی شماست، تلاش کرده ام که گونه ی نویی از بومی سرایی را در پیکربندی های نو به نمایش بگذارم که برای خواننده ی نابومی دلپذیر باشد و او را با فضاها و حس های بومی تا جای ممکن آشنا و نزدیک کند؛ تا چه قبول افتد و که در نظر آید.


___________________________________________


کاکا بلاک


مانند هفته های آخر خمیردندانی
هر چه تو را می چلانند
باز چیزی برای قی کردن داری.

نظرات[۱] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
رکوئیم ( آمرزشخوانی ) آنا آخماتوا / شاپور احمدی پيوند ثابت
 

ترجمه ی ارزشمند " شاپور احمدی " : رکوئیم (آمرزشخوانی) آنا آخماتوا
 
ـ برای آنا آخماتوا / مارینا تسوه‌تایوا
ـ آشنایی 
ـ آمرزشخوانی
ـ کالبد پیشکشی  شاعر. شاپور احمدی 
ـ متن روسی شعر 

دانلود :


Requiem-Akhmatova


نظرات[۰] | دسته: ترجمه | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
بوای بچه ها / حمید رضا اکبری شروه پيوند ثابت


به کوه زده بود ، دشت لیراو را طی کرد تا خودش را  به گردنه لیراو کوه برساند بلکه یکی از آ نها را ببیند و سراغی از گمشده اش بگیر د . می گفتند طی این چند سالی که در خانه زایر دیده بودندش هیچ وقت پا هایش را از جوراب مشکی کلفت نخیدرنیاورده ، حتی وقتی گوسفندان را کنار مصب رودخانه با دریا ، برای نوشیدن آب می برده زیر سایه در خت های کًنار پا ها یش را با جوراب به خنکای شط می سپرده است .

روز ها یکی در میان ، به کوه می زد تا نزدیکی های غار که می رسید صدای ساز و دهلی را که درون غار  به پابود را می شنید .

نظرات[۰] | دسته: داستان | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 

No Image
No Image No Image No Image
 
 
 

انتشارات شهنا

انتشارات شهنا
1
No Image No Image