۱
حالا که می بینمت
به خاطر می آورم
آب نیز عریان است.
۲
پاییزگاه
نظرات[۳] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
برای مادرم
غزلهای عاشقانهات
سهم خاک شد
و لالهها روییدند
اما، واژگون !
نظرات[۰] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
” غزل”
والناس!
نازک تر از آنی که به احساس من آیی
در باور شبنم زدۀ یاس من آیی
یک دل نه ، که صد دل من و در گریه شکستن
در خاطر اشک تر گیلاس من آیی!
نظرات[۱] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
تمامي حقوق براي اين سايت محفوظ ميباشد. کپي برداري از اين سايت تنها با ذکر منبع مجاز ميباشد.