شعری از سارا علیمردانی |
|
منتظر نوازش پتک بعد نمی مانی
چه کوله بار هراسیده ای
شانه های شکسته ات را به دوش می کشد!
راه که می افتی
خاطره ی خلوت کردن ها را
خط می زنی
نظرات[۶] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|
شعری از امیر سنجوری |
|
چیزها عکس هم شروع شدند
گفتن از ما، نگفتنِ ما شد
ما به جای هم عاشقی کردیم
مشکل از ما نبود، اما شد
عاشقی می کنیم و با حسرت
چیزها را به سُخره می گیریم
در گلوها به شعری و به دمی
زندگی می کنیم و می میریم
نظرات[۰] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...
|
|
|