دلیل جاذبه ات سیب بود یا نیوتن ؟
که فکر کردى وچرخید درهوا نیوتن؟
□
برای بار سى ام فرض می کنم خود را
که رفته ام به تماشاى سیب با نیوتن
شبیه پوچ … شبیه خطوط نامرئى …
شبیه دست تو دستم رسید تا نیوتن
سؤال می کنم از دخترى که پیشم نیست
براى عشق ، چرا سیب نه؟ [چرا نیوتن؟!]
چه فرق می کند امشب کدام باید شد:
پسا مدرن ، پسا سیب ، یا پسا نیوتن؟!
[هنوز معتقدم کار سیب ها بوده ست
که له شده ست چنین زیردست و پا نیوتن]
شنیده ام که جهان قورباغه ای تنهاست
که خوانده است به گوشش “ابوعطا” نیوتن…
س
ق
و
ط
کردن سیب از درخت محتمل است …
.
.
.
سقوط کردن یک احتمال ، از حتما
سقوط کردن یک مرد مرده از یک زن
سقوط کردن یک چیز، از تهى سوراخ
سقوط کردن من در تویی که گفتی : آخ !
□
رسیدى و نفسم را بریدى از سیگار
رسیدى از هیجان پریدن از دیوار
رسیدى و افتادم / رسیدم و افتاد
رسیدى ازهوس مرده هاى مادرزاد
رسیدى از شب خوبت به اتفاق بدم
[به عالم هپروتى که کار دستت داد]
رسیدى و رفتى ازغم تولد من
به عصرلعنتى بیست و پنجم خرداد
رسیدم از هوس مؤمنان روشنفکر
به کفر قطعی مردی که…[هرچه بادا باد!]
□
رسید و افتادم مثل سکه در جیبش
به جیب بی رمق و سوت و کور و بى سیبش
وبعد …
فلسفه ى سیب در سرم گندید…
و بعد…
مرده در آغوش سیب ها… نیوتن …
دسته: