کوتاه به مثل درازی یلدا / حمیدرضا اکبری شروه |
|
قبول کرده ام دستی دراز نکنم / تا نچینم ستاره ای !
اتّفاقم / می مانم
کوتوله ای بریده از جغرافیایی
به مثل گریه / بی رود در چشمم !
می گردم به گردی پیدایی / ناپیدا
که گیتار هم بزنم لورکا نمی شوم
نه ویکتور خارا / به صدا
نه مولوی به صدای دف
کوتاه به مثل درازی یلدا
همین شبم / وسوسه ای به چیدن ستاره !
مدرن می خواهم / قبولم نمی کنند
عتیق می مانم در عهد عتیق / نمی مانم ؟
تمام شد
به اوج که می مانم / سقوط می کنم .
دسته: شعر | نويسنده: admin
|