۱-
سازت را
با بهار کوک کن
مرا
با چشم هات !
۲-
بهار
ادامه ی لب خند ِ توست
وقتی از سنگ های سرد ،
زمستان را
پریده ای !
۳_
بهار
گل نیست
شکوفه نیست
نه سبزه وُ
نه سفره ی هفت سین
بهار
تویی که هر سال
تکرار می شوی
تکراری اما ،
نه !
۴-
دستت را به من بده
پایت را
به راه !
این راه
به بهار می رسد ،
وقتی از سنگلاخ ِ واژه ها
عبور می کند وُ
سرخ رود های شعر .
دستت را به من بده !
۵-
بهار
و این همه دلتنگی ؟!
نه ،
شاید فرشته ای
فصل ها را به اشتباه
ورق زده باشد !
۶-
بوی دل تنگی می دهم !
حتا بهار هم
پیله ی تنهایی اَم را
به روی پروانه هاش
نمی گشاید .
منبع : http://baroun82.persianblog.ir/
دسته: شعر | نويسنده: admin
|