برگه‌ها

نوامبر 2024
ش ی د س چ پ ج
 1
2345678
9101112131415
16171819202122
23242526272829
30  
 
No Image
خوش آمديد!
شعری از پوریا میررکنی پيوند ثابت

 

شبی که کودک آدم ز بند ناف افتاد

کلاه آرزویش پشت کوه قاف افتاد

 

زمان به طرز عجیبی گذشت از ساعت

میان عقربه ها نیز اختلاف افتاد

 

بهار در هیجان هجوم سرما مرد

و شاخه های درختان به انعطاف افتاد

 

نگاه سرد خدایان ماوراء بنفش

به مرگ کودک معصوم بی لحاف افتاد

 

و قرعه های خوشایند زندگی تنها

به نام مردم مغرور در طواف افتاد

 

چه کرد قطره ی اشکی که در غروبی محض

ز چشم عاشق مردی خیالباف افتاد

 

تو باد بودی و من برگ زرد تنهایی

که با تو مثل کف دست ،صاف صاف افتاد

 

سکوت لحظه به لحظه سکوت می بافد

برای شب که عبورش به انحراف افتاد

ادیب مست که از گردی زمین می گفت

به یاد شیطنت گربه با کلاف افتاد

 

دسته: شعر | نويسنده: admin



ارسال نظر غير فعال است.

 

No Image
No Image No Image No Image
 
 
 

انتشارات شهنا

انتشارات شهنا
1
No Image No Image