۱ ـ
کلمه ای نیست
هیچ!
میان «من و تو»
این “واو” حرف بیربطی است.
۲ ـ
ما هردو از اهالی همیم؛
تو اهلی من
ومن
اهلی تو
۳ ـ
تو عروسک باش
اما از من قول بگیر
که هرگز تو را به بازی نگیرم.
۴ ـ
عکس تو را
با انگشتهای لرزانم
روی شیشهی تبدار اتوبوس کشیدهام
تا تمام درختها
تورا به چهره بشناسند
تا وقتی تو از این اطراف عبور میکنی
سراغت را برایم بیاورند
دسته: شعر | نويسنده: admin
|