شعر بیقهرمان /آنا آخماتوا
ПОЭМА БЕЗ ГЕРОЯ
ТРИПТИХ
۱۹۴۰—۱۹۶۵
АННОЙ АХМАТОВОЙ
۹٫ پارهی دوم
پیکرت، چه زنده، چه حساس،
همانند سایهای، چه فروزان!
بارتینسکیBaratynskii
اتاقخواب زنقهرمان. شمعی مومی میسوزد سه نگاره از نقشهای زن میزبان روی بستر هست. سمت راست، کسی بز-پا؛ در مرکز، دلیریوم-سایکه Delirium-Psyche ؛ طرف چپ در سایه است. برخی گمان میکنند کلمبینColumbine * است، به نظر دیگران دنا آنا Donna Anna است (از «گامهای کامندیتور»]ستودنی [Commendatore )** در بیرون پنجرهی شیروانی، زنگیان در برف بازی میکنند. کولاک. عید سال نو. دلیریوم-سایکه از نگاره بیرون میزند و آوایی به گمان بر او خوانده میشود:
پرت کن پالتو اطلسیِ خزت را!
از من رنجور مباش، گرامی،
خود بسیار آن پیالهی شراب را بر گرفتهام،
نه شما را، خودم را، سرزنش میکنم.
مجازات در حال حاضر مقرر میشود-
نگاه کن- آنجا، در کولاک چون گرتهی ناب
زنگیان مایرخلدMeierkhol’d ***
دیگر بار سوار اسب چوبی شدند.
پیترPiter **** پیر را از هر سویی احساس میکنیم،
او که پوستهای مردم را دباغی میکند
(چنان که مردم پس از آن در پشت سر میگویند)،-
درشکهها با بار غلات، یالها، افسارها،
نگارههای لکهداری از گلسرخ چای،
آسمان را بال کلاغها میانبارند.
پرواز، با نمودی لبخند-مانند،
در سراسر صحن مارینسکیMaryinsky ،
تو- قوی تودارمان،-
و سرسنگینی دیر آمده لطیفه میپردازد.
نوای ارکستر چون همهمهی دستهای
(سایهی چیزی آشکارا نظر دوخت)،
و سرما را آیا از میان ردیف صندلیها نراند*****
مانند مرغوای پیش از سپیدهدمان؟
و دوباره آن ندای خوشنام بر میآید
مانند طنین تندر از فراز کوهسار-
شکوه و سرفرازیمان!
قلبهایمان را با رعشه میآکند
و حمل میکند دورتر از جادههایی که به آخر میرسند،
در سراسر میهنی که آن را پروراند.
ترکهها در بالای برف آبی-سفید …..
پردیس دانشکدههای پترزبورگ
بیپایان، طنینبار و مستقیم.
(آن سان است که شاید آن را آرزو کنی،
اما او باید آن را خودسرانه در رؤیا ببیند،
کسی را که اکنون از آن راه میگذرد.)
مضحکانه بازی رو به پایان است:
نقاب پتروشکا پشت صحنه است. ******
پیرامون آتشبازی، درشکهچیها میرقصند.
روی کاخ، پرچم، سیاه-زرد …..
آنها که به ضرورت در موقعیت خویشاند:
فرمان چهارم از میان باغ تابستانی
بخارهای دهان ….. سایهای از دوزرخ تسوسیما Tsusima
اینجا نیز.- دریانوردی مست آواز میخواند.
***
…………………………………………………..
………………………………………………………
*شبیه به نگارهی فروزان (آپولون، ۱۹۱۷، شماره ؟) که در آن دستهای از گلسرخهای گلری دو دیژن Glorie de Dijon به کندی فرو میبارند بر فرش. آن نگارهای است از اس. سودکین S. Sudeikin از «کلومیبن». یا شاید سایکی Psychefhan در زردی داغ با بالهای پروانه.
**منابع مربوط به دون ژوان: اپرای دون ژوان موزارت، مضحکهی رزمی دون ژوان بایرون، شعر ۱۹۱۲ بلوک (از «گامهای گامهای کامندیتور»]ستودنی [).
***دون ژوان مولیر، (۱۶۶۳)، اجرا شده به وسیلهی وسلد مایرخلد Vesolod Meierkhol’d در سال ۱۹۱۰ در تماشاخانهی الک ساندرینسکی Alek Sandrinskii در پترزبورگ.
****پیتر نامی عامیانه بود برای پترزبورگ.
*****در نبرد تسوسیما Tsusima ناوگان روسیه در تنگههای تسوسیما در جنگ با ژاپن در نزدیکی بندر آرتور Port Arthurدر ۱۹۰۵ در هم شکستند.
****** مغایر با: در سراسر نوا در نقطهای روشن برای سورتمهها.
دسته: