برگه‌ها

نوامبر 2024
ش ی د س چ پ ج
 1
2345678
9101112131415
16171819202122
23242526272829
30  
 
No Image
خوش آمديد!
دو شعر از حنیف خورشیدی پيوند ثابت


چهره ی زنی در باد

تمام حجم تنم می تند تمام طول تنت را

بکش هراس ندارم من از … بکش گلنگدنت را

پرنده های زیادی به ارتفاع ماه رسیدند

تو در برابر من ایستاده ای … و پر زدنت را –

به پای هیچکسی جز پرنده های ذهن من ننویس

نهنگ در دهنم می چشد ادامه ی بدنت را

اشاره ای شده ای …چشم ها برای بردن روحت

برای خوردن انگور می کنند پیرهنت را …

۰ ۰ ۰

بکش گلنگدنت را… نترس از ادامه ی بازی

“تو هیچوقت ندیدی … درون نور ماه زنت را …”


♦♦

ماهی از جزر و مد آنتن ها / من ولی از غم زباله شدن

مار ماهی درون آغوشم …سرنوشتی بجز مچاله شدن

درد دراستخوان جیوه ای ام..سکه ماه را ورق می زد

اتفاق /اتفاق می افتاد/خاصه درابتدای واله شدن

چای دراستکان نامرئی/سهم باران همیشه فانوس است

میهراسم که شرح تن بشود/پولک سرخ استحاله شدن

سهم زردشت های بی لنگر/سنگ قبری همیشه لرزان است

سرنوشت مرارقم می زد/بامقامات باغ :لاله شدن

تیترامروزنشریات غریب…زرد- آبی-سپید-نارنجی:

“مرددیوانه ای که می خندید/ماهی ازترس سرمقاله شدن

ماه!ای ماه !تل خاکستر! عطر نارنج را پریشان کن

“در دهانم پرنده بسیار است “از تکاپوی هم سلاله شدن

هاله ی نور منبسط گاهی /دور افیون ماه می گردد

من که دیوانه ام نمی فهمم/ازکرامات درد،هاله شدن

۰۰۰

سنگ قبری که جزرومد رادید/با کلاغان باغ می خندید

” جامه خضر را نمی خواهم /از هراس هزار ساله شدن “


دسته: شعر | نويسنده: admin


نظرات بینندگان:
سرالله حسيني گفته:

سلام
شعر های آقای خورشیدی همیشه جذاب و خواندی است و واقعا

باید در استفاده از وزن ها از ایشان آموخت

با احترام

rera گفته:

سلام
واقعا زیباست!

 

No Image
No Image No Image No Image
 
 
 

انتشارات شهنا

انتشارات شهنا
1
No Image No Image