رامسس ـ یول براینر ـ به نفر تی تی ـ آنی باکسترـ :
تو مال من خواهی شد ، همچون سگم ، اسبم و شاهینم .
جز اینکه تو را بیشتر از آنها دوست خواهم داشت
و کمتر از ایشان به تو اعتماد دارم !
( ده فرمان ـ سیسیل ب . د میل ـ ، هزار و نهصد و پنجاه و شش )
در انتظار شعر نشستم زمین و بعد
دفترچه ی قدیمی و سیگار پین و بعد
دو برکه ی لجن شده ی خشک چشمهام
غمگین تر از دو قایق بی سرنشین و بعد
در آرزوی صید شدن دور می شدم
مثل پلنگ ماده کردی کمین و بعد
باران به شیشه میزد و دیوانه تر شدیم . . .
هر جای آسمان و زمین جفت می شدیم
مثل دو تا پرنده ی بی سرزمین وبعد
باید به معجزات تو ایمان بیاورم
باید به چشمهای قشنگت یقین و بعد
موسای سرنوشت من از نیل می گذشت
با صد هزار شعبذه در آستین و بعد
طوفان گرفت و باد تورا بُرد وبُرد و بُرد . . .
تحریر عامیانه ی این جمله بهتر است :
آروم ! مثل بچه آدم ! بشین و بعد
من قصّه ای برای تو تعریف می کنم
از شاعران مُرده ی این سرزمین و بعد
رؤیای خانه ای و زنی و شبانه ای
چایی نبات با مزه ی دارچین و بعد
مردی که با زبان شما گپ نمی زند
مردی که اهل هیچ کجای زمین و بعد
تو باز پلک هم بزن و باز می شوم
در چشمهای قهوه ایَت ته نشین و بعد
احساس می کنی که دلت شور می زند…
آقا خدا ! سلامُ علیکم ! خوش آمدی !
جان شما و جان من کمترین و بعد
ایّاک نعبدُ ـ به تو ایمان می آورم ـ
ایّاکَ ـ دستهای مرا ـ نستعینُ و بعد
از شاخ آسمان هزارم نگاه کن
خون چکه های گریه ی من را بچین و بعد . . .
در بیت های زیر سرت گیج می رود
دستِ مرا بگیر نیفتی زمین و بعد
من هم به چشم های تو وارد نمی شوم
در مرز چشم های تو میدان مین و بعد
در سطر بعد قافیه تکرار می شود
دیگر به آیه هات ندارم یقین و بعد
در این پلان مسافری از راه می رسید
با شال قهوه ای و کلاه و پوتین و بعد
باخنده گفت : مُردنِ با سم کلیشه ایست
شلیک کرد و بعد سه تا نقطه چین و بعد
آنوقت کادر بسته ، کلوز آپِ یک جسد
چرخید روی پایه ی خود دوربین و بعد
در این سکانس نعش کسی دور می شود
در پاکت مچاله ی سیگار پین و بعد . . .
دسته: