مردی که خیلی داستان سر ِ هم می کنه / پگاه عامری |
|
ولرز ، همیشه
وقتی برای نبرد ، آماده می شه
چاقویی پنهان می کنه
در جیب ِ مخفی ِ کتش
و اگر ، زیر سوال بره شخصیتش
نمایشی ، شروع می شه
و میره ، که مبارزه کنه
هفته ی قبل
شخصیتش زیر سوال رفت
و نمایش ِ اعتراض ، شروع شد
_ اوه خدای من ، معطل کردی منو ؟!
من می بُرم ، سر ِ تو
و ولرز ، چاقویی در جیب ِ کتش داشت
ناگهان
از وسط ِ ازدحام
دوست ِ دختر ِ ولرز
با اتو مبیل گذشت ، فریاد زنان :
_ ولرز ، این کارو نکن
خواهش می کنم اونو نکش
و ولرز فریاد می کشید :
_ من می بُرم سر ِ تو
دوست ِ دختر ِ ولرز ، فریاد زد :
ولرز ، نکن این کارو
قبل از اینکه ، پلیس بیاد برو
پلیس داره میاد !
و ولرز فوری
به داخل ِ یک کوچه پیچید.
من اونو دیدم
یکی از همین روزهای قبل
که گفت :
چه خوب شد
جلوی منو گرفت
دوست ِ دخترم
ولی من بلاخره
سر ِ اونو می بُرم !
ولرز خیلی خیالبافه !
اون یه روزی
کاری رو انجام میده
که الان انجام نداده
به هر حال
تا اون زمان
ما دوستان ِ خوبی
باقی خواهیم ماند.
شاعر : چارلز بُکووسکی
شاعر معاصر ِ امریکائی
A very dramatic manBy Charles Bukowski
Vellors always hid the knife in the bushes
When he got ready to fight
Then if the guy started to duke him down
He d go for the steel
He had this guy down last week
The guy was moaning
Oh my god , you ve stuck me in the leg..
And vellors had the knife a cross his the coat
And he said I am gonna chop your head off!
Then vellors girl friend drove past in her car ,
Stopped and scroamed.
Don’t do it, vellors , I beg you , don’t kill that man
I m gonna chop his head off!screamed vellors.
Vellors, vellors !: don’t do it and get away
Before the police get here !the police are coming!
Vellors got up and ran down an alley.
I saw him a couple of days ago.
Good thing , he said , my girl friend stopped me.
Or I would a chopped his head off,
.hehehehe………,
Vellors liked that sort of thing
He was very dramatic
Some day he is going to do it
If he hasn t already done it . mean while ,
We are good friends.
_________________________
پگاه عامری
تولّد : تهران ، ۵ خرداد ۱۳۶۲ ش.
دسته: ترجمه | نويسنده: admin
|
|
|