ترانه ای از فردوس حسینی |
|
من به این آینده خوشبین نیستم
من به این آینده خوشبین نیستم
من به فردایی که شاید هم نیاد
وقتی واسه تو مهم نیست این شبا
چی سر من چی سر دنیا میاد
میرم اونجایی که تکراری شدن
سهم ِ قلبم از دلای ِ دیگه نیست
جای ِ دوری که نمیدونم کجاست
جای ِ دوری که یه حسی میگه نیست
.
دوست دارم خلوتم رو با خودم
مثل ِ روزای گذشته سر کنم
توی ِ این روزای ِ طولانی یه کم
شعر های قبلمو از بر کنم
.
شعر هایی که جنونش کمتره
شعر هایی که همیشه با منه
خسته م از این حرف های ِ بی دلیل
کی میگه دنیای فردا روشنه؟
.
دوست دارم دور باشم از همه
دوست دارم غصه ها یادم نیاد
چیزی از هیچکس نمیخوام و کسی
دوس دارم چیزی از من هم نخواد
.
من برای تازه بودن کهنه ام
دوس دارم با خودم خلوت کنم
با همین تنهایی ِ آفت زده
به فراموشی ِ یه کم عادت کنم
.
من به این آینده خوشبین نیستم
من به فردایی که شاید هم نیاد
وقتی واسه تو مهم نیست این شبا
چی سر من چی سر دنیا میاد
.
من به این آینده خوشبین نیستم
من به فردایی که میگن روشنه
میرم حتی بی تو از این شهر خیس
گاهی مقصد سهم تنها رفتنه
.
رفتنی که هر عذابش راحتی
رفتنی که غصه هاشم شادیه
این مهم نیست چند قدم اونورترم
اینکه میرم معنی آزادیه
.
از جهانی که بهم وابسته نیست
از تو که چشمات واسم حرفی نداشت
اون غرور ِ مسخره ت داغ ِ بدی
روی پیشونی ِ احساسم گذاشت
دسته: ترانه | نويسنده: admin
|
|
|