نگاهی کوتاه به فیلم تسویه حساب / لیلا جلینی |
|
تسویه حساب
نویسنده : تهمینه میلانی
کارگردان : تهمینه میلانی
بازیگران : مهناز افشار ، لادن مستوفی ، شهره لرستانی ، السا فیروزآذر ، بهاره افشاری ، اکبر عبدی ، سیاوش طهمورث ،رضا عطاران ، حامد بهداد ، محمدرضا شریفی نیا
تهیّه کننده : محمد نیک بین
مدیر فیلمبرداری : علیرضا زرین دست
عکس : عبدالله عبدی نسب
تدوین : مستانه مهاجر
آهنگساز : ناصر چشم آذر
_____________________________
“تمام مردها گناهکارند ، مگر این که خلافش ثابت شود .”
این ساده ترین برداشت در مواجهه با فیلمی است که نویسنده و کارگردان ، بازیگران و نگارنده ی نقد حاضر همگی زن باشند و داستان هم چه در تم اصلی و چه داستان های فرعی تماما زنانه باشد.
اگر بعضی بی سلیقگی ها را در ساخت ـ که شاید به سیاست های خود سانسوری بر می گردد ـ کنار بگذاریم ، “تسویه حساب” فیلمی در خور و یکی از برگزیده ها در آشفته بازار سینما به شمار می آید.
زنانی سر خورده و بعضا باهوش ( شخصیت زیبا ) دور هم گرد آمده اند و برای مدتی کوتاه یوتوپیایی زنانه می آفرینند که اتفاقا قانون اول آن ،” یک درس حسابی برای مردان است”. مردانی که خواسته یا ناخواسته زن را فقط و فقط ابزاری برا ی تختخواب می دانند. در این آرمانشهر ماده شیرها در بیشه شان نقشه می کشند و شکار ـ مرد! ـ را به خانه می کشانند تا به مرد ی که می پندارد آهویی را به دام انداخته، تلنگری زده و بباورانند که خود او شکاری بخت برگشته است. قوانین این دنیا را که بی شباهت هم به دادگاه نیست، زنان می نویسند، زنان اجرا می کنند و حکم عفو را هم خودشان صادر می کنند. قوانینی انعطاف پذیر که برای هر مصداقی تبصره ای دارد و بر خلاف قانون مرد نوشت ، مرغ یک پا ندارد و برای اصلاح یک قانون دست و پاگیر نیازی به کاغذ بازی و رای و قضاوت ندارد. احساس حکم می کند و اتفاقا درست و بجا. اگر مجرم دامادی خیانت کار است ، چهره اش کمی صافکاری نیاز دارد،اگر پیرمردی ست که لاف دین می زند بگذار با داشته هایش دلخوش باشد ،اگر هنرمندی ا ست که ادعای زیبایی شناسی دارد ، تمام وجوه زیبایی زن را به او یاد آور شو… و اگر “آدم حسابی یه ” ، از ملاقاتش خوشحال شو .
یکی از کنایه های پر رنگ فیلم همین جا شکل می گیرد که زیبا می گوید :”طرف آدم حسابیه “. تنها مرد درستکار داستان که آهوی وحشی را بی خیال می شود و نقش او را همسر خانم کارگردان بازی می کند. مسلما از قحطی بازیگر نبوده که این نقش را محمد نیک بین ایفا می کند.آرشیتکتی که در روز ی برفی برای حل مشکل کارگرش می رود و حتی حاضر نیست “صید ” را به قهوه ای دعوت کند. کنایه همین جا ست :این مرد نیز مانند بقیه سرتا پا یک کرباس است، اما حالا که چشمان تیزبین همسرش او را زیر نظر دارد، قید این ضیافت را می زند و یا نه در دنیای زنانه ی تهمینه میلانی ، حتی برای ایفای نقش هم ، همسرش اجازه ی تعرض ندارد ،نکته ای که در سرتاسر داستان گوشزد می شود. تمام مردهای داستان زن و زندگی دارند و حتی همسرانشان از ماده شیرهای میلانی زیباتر و برازنده تر هستند ، اما باز در برابر اینان پا سست می کنند و…
با این حساب تنها شخصیت معصوم مرد فیلم ، شخصیت منفور حامد بهداد است که با ایفای درخشان این نقش ، خود را برای مخاطب به یاد ماندنی می کند. سربازی فراری که زنش زیباست ،او را عاشقانه دوست دارد و قرار است دختری به دنیا بیاورد. مردی که اهل خانم بازی نیست و با تعریفی که فیلم از مردها می دهد ، او چون دستش به گوشت نمی رسد، می گوید بو می دهد و اگر فقر و بیکاری دامانش را نگرفته بود ؛ بسیار شناگر ماهری بود.
شاید به این فیلم انگ فمینیستی بزنند، اما واقعیت اینست که در این اثر تمام حقایق جامعه که حالا علنی هم روایت می شود ،مرور می شود و شاید جمع شدن این تلخی ها در یک روایت دو ساعته این چنین ضد مرد به نظر می رسد.
واما نکته ای ریز اما سرنوشت ساز برای فیلم که در ساخت و معنای اثر هرز و هدر می رود :
تکه چوبی ا ست که زیبا در حال شکل دادن به آن است و در جای جای داستان ، اعم از زندان و خانه در دست اوست؛تا جایی که می توان گفت به یکی از شخصیت های فرعی داستان تبدیل می شود و اگر این اصل را بپذیریم که ” اگر در نمایشی تفنگی به دیوار آویزان است تا پایان باید از آن شلیک شود. ” این تفنگی ا ست که از آن شلیک نمی شود. تکه چوبی که می توانست در ساخت فیلم بسیار ارزشمند نقش ایفا کند و حتی جایگزین نمای تکراری پایانی فیلم برای القای مفهوم امید به آینده باشد، نمایی که درآن مریم از ورای میله های زندان به دور دستها می نگرد و به جرات می توان گفت جزء نخ نماترین پایان هاست. همین تکه چوب که به زعم نگارنده شبیه دست تراشیده شده بود و در ورای آن مفاهیم عمیقی ،چون آفرینندگی موج می زند،می توانست درست وبجا برای پایان بندی به کمک بیاید که خانم کارگردان فهیم به راحتی از آن گذشت.
قصد تکرار مکررات ندارم ونکته و نقد هم راجع فیلم بسیار است که در حوصله ی این نقد نمی گنجد ،
همین بس که :
” فیلم تسویه حساب فیلمی برای طلبکاران است ، و بی شک به یک بار دیدنش می ارزد. “
__________________________
لیلا جلینی
تولّد : ۱۳۵۷ ش
تحصیلات : کارشناسی ادبیات نمایشی
دسته: سینما | نويسنده: admin
|
|
|