۱ ـ مسافر کنار ریل
به دوست اندیشمندم مهدی بابایی
سوت قطار و یک مسافر تنها … کنار ریل
یک مرد خرقه پوش / در گل ِ گرما … کنار ریل
حاشا نشسته روی کیف بزرگی پر از سوال …
سرشار از چرا ، چگونه و آیا ؟؟!! کنار ریل .
” هر نرّه گاو ِ گند چاله دهانی ” نشسته است
مسخ ِ غرور ِ مرد را به تماشا ….
کنار ریل_پس مانده های آخرین پک ِ سیگارتوی باد
قیقاچ می زنند و …. دور از اینجا …
کنار ریل / یک مرد زندگی به کام دلش نیست /
زندگی : یک خط ممتد است تا ته ِ دنیا……..
کنار ریل / یک سوسک روی بهت فال ورق لیز می خورد
می ترسد از نگاه ها … که مبادا کنار ریل
مردم به رفتنش … به آمدنش مبتلا شوند
…کافکا و … ایستگاه و … سعدی و … لیلا…کنار ریل
۰ ۰ ۰
رد می شود قطار … از بغل ِ مرد ِ بی حواس
در خاک و خون نشسته ساحل و دریا … کنار ریل
۲ ـ میلاد
به منصور خورشیدی
اندوهی درد
با میلاد نخستین آدم ، ممکن شد
و جلگه های فراموشی
نقصان اندوه را تراوید.
اتفاق های ساده ، بزرگ افتادند
و اتفاق های بزرگ ، در کمین گاه زیتون
ساده ، به سادگی در منحنی درد…
میلاد نخستین آدم
تنها ، میلاد عظیم حیرت نبود.
اندوه قومی از ترس مسخ شده
که پیکره ی چپ شان
خون زمین را در اضلاع دیگر زمین می ریخت.
خاکی که ورق می خورد
و رگ می گشود.
با میلاد نخستین انسان
زمزمان درد، در جوی های فراموشی تراوش کرد
و رد پای خود را بر سنگ و صخره و رود
و اندوه را
در شیار مورب زیتون …
۳ ـ انعکاس
برای علی مومنی
واژه
هرگز واژه نیست
در انفصال زبان ، از بسامد کلمه.
انعکاس ِنفرین ِسنگ
در کنار ِخویش…
رودررو
با زمزمان ترک خورده ی اشیا
و طبیعت بی آهنگ
در شوق وصف ناپذیر ِرویش
گیاه ، در کنار کلمه و سنگ!!
معنای دیگری از کلام
از خون ِریشه ، در ظرافت نام…
واژه
هرگز واژه نیست،
تحقیر ِآفتاب
در انعکاس خاک…
۴ ـ غرق
غرق
در بکارت معنی
بطالت آب…
و نَفَس
تَنگ ِ گُمراه ِ بی فانوس!
شطح ِ بدون شرح…
.
ماهی
اگر می فهمید
در پهنه ی این عصمت ِ دور دست
غرق می شد…
دسته: