۱ ـ
در خانه ی ما
هر کسی چیزی کم داشت!
پدرِ مرحومم خنده،
خواهرم سیما جهاز،
من کیف و کفش و بیچاره مادرم
“خون”
رفتیم دکتر
گفتند که پسته خوب هست…!
پدرِ
با هزار مکافات
رفت منت کشیِ پستهای که
سالیانِ سال با ما قهر کرده بود!
یک مشت پسته ی زبان بسته را گرفت و به خانه آورد…
بیچارهها لال بودند
خشکشان زده بود…
آمدیم سکوتشان را بشکنیم که
دندانِ خواهرم شکست!!
گفتیم اشکال ندارد
چیزی که عوض دارد
گله ندارد…!!
حالا من بزرگ شده ام
کار میکنم و
جیبام باد میکند
پستهها هم دهانشان تا بناگوش باز میشود!!
هی روزگار
هی روزگار….!!
۲ ـ
واژه دانم خشک شده است
انگار که شعرم نمیآید!
و یا شاید کسی
مرا از شعر گرفته است که اینگونه سوت و کور
گوشه ی خودم خزیده ام!
مرا از خود مران
مرا از خود مگیر
میانِ انبوهِ گرگها رهایم مکن
مرا بخوان
تا جغدهای دهکده
با اولین سمفونی صدای تو
تاج و تخت ببندند و مسیرِ مترسکترین نقطه چین جنگل را
به دارکوبها باج بدهند!
مرا در قندیلترین شکلِ بغض ام
به آغوش بگیر
تا در طعمِ تردِ بودنت
ذره ذره آب شوم
بگذار در تو سیر کنم
تا فتحِ اولین بوسه روی زنانگی ات
راهی نمانده است
بگذار پرچمِ مردانگیام را
در تنت بر افرازم!
اصلن بگذار پستانت را به دندان بگیرم
تا مسیرِ هزار کهشکانِ شیری را
لابلای سینههای تو بچشم!
مرا از من مگیر
بگذار از تنت شعر بمکم
تا شیرینترین لهجه ی هماغوشی مان را به خوردِ آهووان
شعرم بدهم!
***
اکنون که چند ستاره چند شهاب
از موهایت بر بالشتم الک شده است
فردا صبح
باید زودتر از ماهی گیر ها
به آب بزنم
تا مژدگانی اولین نطفه ی شعر را
به عروسهای دریایی بدهم!
دسته: شعر | نويسنده: admin
|
نظرات بینندگان:
محمد صادق ملکیان گفته:
سلام …!
شعر و نگاهتون رو گواریدم…
نغمه گفته:
واقعا عالی بود تشبیه و استعاره هاتون در مورد شعر اول…
پسته های لال و جیبهای خالی…تبریک می گم و این همان کمدی تلخ و عمیق هستش که من به نوع خودم خیلی دوستش دارم.موفق و موید باشید دوست عزیز.
علی گفته:
شعر اول رو بیشتر دوست داشتم
دردمندانه تربود…اجتماعی تر بود
مریم گفته:
عالین واقعاً کیف کردم
Saeede گفته:
مثل همیشه عااالی…….
فایزه گفته:
خیلی شیرین و خواستنی بودن….مخصوصا قسمتی که نوشته شده منت کشی پسته ای که سالها قهر کرده بود….تبریک..