۱ ـ
هنوز آرشه ات شور می زند
…
خانه سازت را دوست داشت
و لحظه های کش دارت را
میان سیم های انگشت زده
و تنهایی پدر
که ساکت ماند
لا به لای پیرهنش .
تو عاشقانه هایت را که پوشیدی
کلاشینکفت را سخت گرفتی
و کفش هایت را به کوه زدی .
دست هایت را
که هنوز شور می زنند
تکه تکه دوست داشتی
برای پدر
و سیم های آرشه ات
که ساکت شده اند …
دور دست خانه است
رودهایی که همینطور
و دست ها که زبر و زخمی دست می دهند
زمین واژگونه به شب می رسد
سر ریز ستاره ها
کوه ها هم کوک شان در رفته
شور می زنند کلاشینکف ها
و دست هایی که از خانه خونی اند
با آرشه ات ، آوازی
فریادی
هواری شلیک کن
بی خیال همه چیز .
شناسه ی شعر :
سازت را به کوه بردی
به انور ناظمی
و دوستی های پدرم
کریم شمس آوری و…
۲ ـ
کنار دخترت بخواب
همین امشب
که زودها را فراموش می کنیم
در قبال بودنت
شما را من جایی شنیدم
که کودکت را قدری باش
در دوران یک دیازپام
و دردِ..سرگیجه های قبل از ماه
که توی اطاق می چرخید
و خانه شب شده بود
که از عمود سایه ات دید
تکه های نور را
در آستان در .
کنار دخترت بخواب
همین امشب
که کوچه را به یاد می آوریم
در حوالی کفش هات
و قدم هایی ،
که برگ برگ روزها را ورق می خوردند
بدون بی بی ،
که دیگر حیاطمان را آب نمی داد
و لاله های بلند
که اطاقم را نشسته بود ،
بدون سایه ها
و تکه های نور
که از میان در رفتند .
شناسه ی شعر :
خانه بی تو از خودش فراری است
به مادرم و خواب هایش
۳ ـ
تکه های صدایت را در کوه دیدم
که به سختی بودند
بر خاکستری تنش
و خود خواهی شانه هاش
که زبر می خزیدند
از زیر پوتین هات
با احتیاط هر چه بیشتر
# # #
عده ای می گذرند
کفش هایشان را زمین داد می زند
_آی بانوی برهنه در سنگ ها
چه قدر مردانه می پوشی تنت را !!!
تعدادی نشسته اند
_من نه _
مویشان را در هوا باد می کشد
# # #
کلاشینکفت را برداشتم
و بر تیره ی آسمان
دو پرستو کشیدم
یکی برای ماه
که از تبار سایه هاست
و دیگری
که از همیشه بود
برای تو
_بدون من _
من سرم درد می کند .
شناسه ی شعر :
زندگی در صحنه ای ضبط شده از پشت مگسک
دسته: