چیماندا ناکوزی آدیشی در پانزده سپتامبر ۱۹۷۷ در اینوگو نیجریه به دنیا آمد. درخــانه چینوآآچهبه نویسنده نامدار نیجریهای بزرگ شد، تحصیلات دبیرستانیاش را در دبیرسـتان وابسته به دانشگاه به پایان رساند و چــندین جایزهی علمی برد. وی از دانشگاه درکسل فیلادلفیا بورس دو سالهای گرفت و پس از آن برای تحصیلات تکمیلی به دانشگاه دولتی ایسترن کانکتیاک رفت تا در رشته علوم سیاسی و ارتباطات درس بخواند. بعد از پایان تحصیلات به کلاس درس نویسندگی خلاق دانشگاه جونز هاپکینز رفت. در زمان تحصیلش در این دانشگاه به نوشتن رمان “ختمی ارغوانی” مشغول بود که در سال ۲۰۰۳ منتشر شد. کتابی درباره آفریقاییهای طبقه متوسط که با استقبال ویژهای هم روبرو شد. در سال ۲۰۰۴ در فهرست نهایی جایزه اورنج قرار گرفت و جایزه کشورهای مشترک المنافع را برای نخستین کتاب برتر سال ۲۰۰۵ از آن خود کرد.
دومین رمان او “نیمه یک خورشید طلایی”در ماه اوت ۲۰۰۶ در انگلستان منتشر شد و یک ماه بعد در ایالات متحده مثل رمان قبلیاش در نیجریه نیز انتشار یافت.
همچنین مجموعه شعر به نام «تصمیمات» از وی منتشر شده است و نمــــایشنامهای به نام”به عشق بیافرا” که به تجــربه دردناک زن جوان قبیله ایبو اشاره میکند و بلاهایی که در جنگ داخلی نیجریه در اواخر دهه شصت بر سر او و خانواده اش آمده است. آدیشی گرچه جنگ را ندیده است و ۴۰ سال پس از پایان آن قلم به دست گرفته، اما از خشونت ها، وحشت و بی عدالتیهای آن نوشته است. چنانکه بازآفرینیاش نشان میدهد که جنگ بر هویت یک نسل از ایبوها چه تاثیرات مخربی گذاشته است. او میگوید: ” از جنگ نوشتم چون نمیخواهم فراموش کنم چه بلایی بر سر سرزمین من آورده.”
در داستانهای آدیشی همیشه تضاد بین نسبت قبیلهای و قرطاس بازی مدرن به چشم میخورد. خود در اینباره میگوید: ” آنچه موجب نگرانی است انگلیسی حرف زدن ما نیست نظام آموزش ماست که فرهنگ و ارزشهای ما را از بین میبرد به ما یاد نمیدهند به زبان خود بنویسیم…”
او در جای دیگر میگوید: “من نیجریهای هستم ،فمینیست هستم، سیاه قوم ایبو و چیزهای دیگر اما اصرار دارم بگویم نویسندهام، همین و صفت های دیگر را نمیپسندم…البته همیشه نمیتوانم نویسنده باشم، گاهی وقتها در موقعیتی قرار میگیرم که برچسبها را مجبورم بپذیرم. همه ما برچسبهایی داریم که وقتی مینویسیم و خوانده میشویم ظاهر میشود، موضوع دل آزار برخورد منتقدان و گاه خوانندگان است که همه برچسب ها را برابر نمیدانند… در جایی که منابع اندک است و به طرق گوناگون اندکتر میشود زندگی هم سیاسی است پس وقتی از آن زندگی مینویسی نمیتوانی سیاسی نباشی…زبان ایبو بر داستانهای من تاثیر عمده دارد زیرا اغلب شخصیتهای داستانی من به آن فکر میکنند و سخن میگویند، سبک و زبان در نظر من بسیار مهم است و سبک گرایان را دوست دارم و میستایم.”
آدیشی از نویسندگانی چون چینواآچهبه، پلمارشال، آمیتچائودری، جانبنوئیل، نوال السعداوی، گراهام گرین، فلورا نواپا، برنارد مالامود، ایوان تورگینف، و جان گرگوری براون تاثیر پذیرفته که در این میان آچهبه بر او تاثیر فراوانی داشته است. آنچنان که خود اظهار میدارد : ” آثار آچهبه آنقــدر که بر فلسفه نوشتن من تاثیر داشته، بر سبک من تاثیر نگذاشته است. خواندن آثار او به من جراُت بخشیده و جسارت نوشتن را در من برانگیخته تا از چیزهایی بنویسم که خوب می شناسم.”
او مصـــمم است به دنیا به خصوص به نسل جدید خـــوانندگان نشان دهد که آفریقا دیگر یک اردوگاه بزرگ کار اجباری نیست، بلکه قارهایست که از دل آن داستانهای زیادی بر میخیزد و نه صرفاَ یک داستان آشنای زجر مردمی و استــــقلال طلبی، او میگوید: “مردم گاه فراموش میکنند آفریقا جایی است که در آن طبقه اجتماعی وجود دارد و از اهمیت برخوردار است…به آفریقا به چشم جایی نگریسته میشود که غربیها به آنجا میروند تا با وجدان خود تسویه حساب کنند…بنابراین لازم است با آن تصویر متفاوت از آفریقا و ذهنیتهای جدید نیز آشنا شوید.”
رمان برندهی اورنج ” نیمی از یک خورشید طلایی” دقیقا منطبق بر تصویر متفاوتی از آفریقا و آن آفریقای دیگری است که به جز قحطی زدگان، آفریقاییهای غیرمنفعل داستان خود را در جنگ نیجریه از پیش میبرد. این رمان بسیار متکی به عناصری هم چون: ترس، خشونت، کشتار و خونریزی و نشان دادن قساوتهای مردمی برای خلق یک فضای دلهره آور است.
آدیچی از جمله رماننویسان جدیدی است که آینده ادبیات را رقم میزند. مجله گرانتا او را جزء بهترین داستاننویسان و رماننویسان امروز امریکا میداند. نویسندگانی که اکثراً از جاهای دیگری آمدهاند و خون تازهای در رگ های ادبیات جهان جاری کرده اند.
___________________________
منابع:
گلستانه/ماهنامه ادبی هنری/سال هشتم/ شماره ۹۰/ مرداد ۸۷
روزنامه ایران/ شیلا ساسانی (مترجم)
دسته: