عشقتان را گدایی نمیکنم(آناآخماتوا) / ترجمه شاپوراحمدی |
|
عشقتان را گدایی نمیکنم.
آسوده دراز کشیده است کناری…
نخواهم بست نامههای
حسود را به پرندههایت.
اما خردمند باش، پندم را بپذیر:
شعرهایم را به او برسان تا بخواند.
عکسهایم را نزدیکش بگذار ـ
مهربان باش با نوعروس!
آه، دانش برای غازها بهتر است،
احساس میکنند کاملاً بردهاند،
از سخن دلنشین همدمانه
یا خاطرهی لطیف نخستین ـ شب…
و هنگامی که شما خرج کردید همهی
کُپِکها را سرخوشانه با دوست دلبندتان
و جانتان از آن همه خشنود است
و ناگاه شما شرمنده میشوید ـ
نیایید ـ مهمان سرافکندهی شبانه.
در مقابل چگونه میتوانم کمکتان کنم؟
من از خوشحالی بهبود نیافتم.
‘I won’t beg for your love.’
I won’t beg for your love.
It’s safely laid aside….
I won’t be penning jealous
letters to your bride.
But be wise, take my advice:
give her my poems to read,
give her my photos beside –
be kind to the newly-wed!
Oh, knowledge is better for geese,
feeling they’ve won completely,
than sweet companionable speech,
or a tender first-night memory…
and when you’ve spent all your
kopecks of joy with your dear friend,
and your spirit’s sated with it all,
and suddenly you’re ashamed –
don’t come – I’ll fail to know you –
to me, night’s crestfallen guest.
For how could Ihelp you?
I’m not cured of happiness.
دسته: ترجمه | نويسنده: admin
|