مجموعهی شعر «درختها به خانهی بخت می روند» سرودهی شهرام پوررستم، به چاپ دوم رسید. در این مجموعه که ۷۸ شعر سپید شاعر گردآوری شده، عمده مضمون اشعار او را طبیعت شهری و روستایی، شعرهای عاشقانه و اجتماعی در بر میگیرد. «دهکده، هیبنوتیزم، جهیزیه، مذکر غایب، گرگ و میش، پارتی، چلهی بزرگ، شاهبلوط، سرباز صفر، گزارههای مسخره، مالالان، گارسیا، شیزوفری، ارث و میراث، تایماوت، اخمو و مناقصه» از جمله عناوین شعرهای مجموعهی «درختها به خانهی بخت میروند» میباشد. این کتاب در ۸۴ صفحه به بهای ۳۰۰۰ تومان توسط انتشارات فرهنگ ایلیای رشت به بازار کتاب عرضه شده است.
از شهرام پوررستم، پیشتر مجموعههای «در ایوان شببوها» (جامعهنگر، ۱۳۸۵) و «تا…» (روزگار، ۱۳۹۰) منتشر شده است. همچنین کتاب شعر «نمایشگاه» وی ـ که یک شعر نوی بلند ِ بلند است ـ در مراحل پایانیی ویراستاری جهت تحویل به ناشر است.
شهرام پورستم متولد ۱۳۴۶ تهران، اهل و ساکن آستارا میباشد که علاوه بر شعر، در عرصهی نقد هم فعالیت دارد.
نمونههایی از شعرهای این مجموعه:
باران میآید
چه زیر این سقف پدری
ـ با لهجهی مسیی قطرات تشت ـ
چه بر برکههای برهوت ِ برگ.
باران میآید
درست وقتی چترها و چکمهها، فراموش شوند
و ما
سنگ به سنگ
شعر به شعر
خرد و خراب و خسته
خزه ببندیم. (مقبره، ص ۱۷)
*
همان کت و شلوار
کمی خمیده
تکیده با لبهدار و عصا
معلم تاریخ،
رد میشود. (ثلث سوم، ص ۶۰)
*
یک روز میآیی
وقتی خستهگیها را
از هلالک ساحل میآویزم
موجها در تنهاییام قدم میزنند
یک روز میآیی
وقتی انارها
از صمیم قلب میشکنند. (رسیده، ص ۴۷)
*
نیقلیونی بیش نبود
قرنها قرص تپش میخورد
عاشق گوسالههای بیگناه بود
ساروقاش،
بوی گردو و رُز خشکیده و حنا
قصههایاش،
خوشبختیی عمیقی که درد دندان شیری را
به خواب خرگوش بدل میکرد
ای کاش
هرگز بزرگ نمیشدیم. (ننهحبیبه، ص ۳۰)
*
نیمهکاره ماندیم
بعد از هزارههایی عاقل و نجیب
لبریز از تنبور و سیتار و بهار
میان لبخندهای مردهی عکس دستهجمعی
بوی کاجهای نیمهتاریک ِ غروب
نیمهکاره ماندیم،
تا تبرها به پیشوازمان بیایند
ما احمقانه چماق
و دسته دسته
دستهی تبر شویم. (شاخهها، ص ۳۶)
*
اختهام کردند، ورزا بشوم
آغا ممدخان قجر شدم
کرمان را کور کردم
تفلیس را زنده به گور.
قوم و خیش زنگ زد
مزرعه هرزه شد
حالا تازیانهام میزنند خر بشوم
شاخ در میآورم وُ شاعر میشوم. (شیزوفرنی، ص ۸۳)
دسته: