سه رباعی از حسن نیکو فرید |
|
دریا شده توفان ،دل ساحل بی تاب از غیبت صد قایق وامانده به آب
تا صبح خروش و حسرت و بی تابی صد پرسش کودکانه بی هیچ جواب
******
لب های کویر: تشنه ی بارانم یک لکه ی ابر: در پی یارانم
این قصه هزار ساله شد شب می گفت: من فکر مرامنامه ی انسانم
******
یک پنجره ی نـاب بسوی دریا زن ، یک دل بی تاب بسوی دریا
شب ، قایق و توفان شده ، مرد دریا دو پنجره ، بی خواب بسوی دریا
دسته: شعر | نويسنده: admin
|
|
|