سالی که خون می ریخت از دندان آهو ها
تا ته فرو می رفت/ در خونابه زانو ها
سالی که از آغاز ، فروردین ِ خونی بود
اردیبهشتی روی خردادش عفونی بود
وقتی که تیر از قلب ها رد شد ، «ندا» دادیم!
حالا به دنیا آمدی، در ماه مردادیم
مرداد ، مرده از رَحِـم بیرون آ ورده
این بچّه را قربانی شهریورش کرده
شهریوری که گریه و شادی عوض می کرد
در بطن ِخود معنی ِآزادی عوض می کرد
فصلی که از آغاز انسان ها بلاخیز است
در ضبط می خوانــَــد کسی : «هر روز پاییز است»*
تا ته فرو می رفت/ در خونابه زانو ها
سالی که خون می ریخت از دندان آهو ها
در « بهمنی » که گریه و شادی عوض می کرد/
در بطن ِخود معنی ِآزادی عوض می کرد :
«سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت
هوا دلگیر، درها بسته، سرها در گریبان، دستها پنهان
نفسها ابر، دلها خسته و غمگین
درختان اسکلتهای بلور آجین
زمین دلمرده، سقف آسمان کوتاه
غبار آلوده مهر و ماه
زمستان است»*
—————————————-
* هر روز پاییزه از محسن چاوشی
* شعر زمستان از اخوان ثالث
دسته: