۱ _
از هر کجای جهان که ایستاده ای برگرد
من و تو به توازن نمی رسیم
مگر در آغوشت!
۲ _
خویش را در آغوش می کشم
زیرا که در منی !
۳ _
در آغوش آغوشت
رودها و چشمه های خروشان
یاس ها و بنفشه های همیشه
در آغوش آغوشت
بهشت مأوا گرفته است!
دسته: شعر | نويسنده: admin
|
نظرات بینندگان:
بهاره عباسی گفته:
سادگی و لطافت هرسه شعرت آغوش گرم خود را بر خواننده گشوده است
به ویژه شعر دوم که مرا به یاد شعر مولانا می اندازد:
من آن توام مرا به من باز مده
طاهره گفته:
سلام من چون شعرکوتاه را به بلند ترجیح می دم از این شعرهات خیلی بیشتر خوشم اومد. امیدوارم همیشه شاد وسالم باشی.
مصطفی میرزایی گفته:
شعرهایتان از صمیمت بالایی برخوردارن
امیدوارم موفق باشید
سمیرا گفته:
سلام بسیار زیبا بود