سه شعر از فرشید جوان بخش |
|
۱ _
در ادامه ی هم
به دنبال چه می گردیم؟
وقتی در التهاب مشکوک باد
پاییز دست هایمان را
نمی فهمیم
ما که آسان تر از درخت
همه چیزمان را از دست می دهیم
و همیشه فکر می کنیم
قرار آسان خوشبختی را
بر مداری اتفاقی گذاشته اند
۲ _
او چیزی نگفت
تنها نگاهم کرد و خندید
و در طبیعتی که مسافران
در فصل های تازگی اش
تخم می گذاشتند
وحشیانه سکوت کرد
و کمی بعد
در کشتاری وسیع
دست به قتل عام خاطره ام زد
حالا سال هاست
که جای خالیم را نشان می دهد
و می گوید
او منظره ای بود
که دست از زیبایی اش کشید
۳ _
برای ما
که تنها در کلماتمان
گریه می کنیم
و در سطرهای زیادی
جانمان را از دست داده ایم
معاد شما
با آن چهره ی هولناکش
چیز مزخرفی است
در گلوگاه بغض هایمان
با دنده ی سنگین حرکت کنید
در شکم این ناحیه
عشق پیچ خطرناکی می خورد
دسته: شعر | نويسنده: admin
|
|
|