دو شعر از آنا شکراللّهی |
|
۱ ـ در برابر هم
روز به روز
کلاهم را برمی دارم
زیباست آنچه از من در آینه
بی کلاه ما نده
۲ ـ پرندگان هوا
نه فکر می کنم
که پرندگان هوا
در رطوبتندُ دود
و نه
سیگار می کشم
فقط بلوز می پوشم و فکر می کنم
که در ششهای من هوای کسی هست
می گذارم تا باد در شنلهایم
جمعیتی را تکان بدهد
که از دور شدنشان
تعدادی می میرند
و تعدادی
می میرند
و تعدادی …
حباب
برای یک آبزی هو نمی کشد
در خانواده ی ما
ماهی ها را
در تنگی مرطوب پرورش می دهند
وبرایشان گرداب های مصنوعی درست می کنند
می خواهم باد در شنلهایم آنقدر
تکان بخورد
تا با موهایم این زمینه را
پراکنده کنم
چیزی بین
تف کردن و سیگار کشیدن
ماهیها را فلسزده می کند
تا از خودشان
به ماهی خوار ها پناه ببرند.
دسته: شعر | نويسنده: admin
|
نظرات بینندگان:
عادل گفته:
خیلی شعر باحالی بود
|
|