۱ ـ
درخت
مطابق قانون جنگل
بزرگ می شود
میرزا
کوچک
۲ ـ
آدم گرسنه آمد و اشاره کرد: سیب!
دیگری که یک دو تار کهنه داشت ؛
گفت : دف!
آن یکی که چایی اش بدون قند بود؛
گفت: پولکی!
وآن یکی که زیر قرض بود؛
نعره زد که : سکه ی طلای تازه ! آه!
کودک آمد و کنار پنجره
خیره شد به آسمان و گفت: ماه!
۳ ـ
چنان بی طراوتی
که به قحط سال دمشق هم
نسخه ای از تو را
یاد
نمی توانند کرد
بخند!
بخند!
پیش از آن که ملخ های مویه
مثله ات کنند
دسته: شعر | نويسنده: admin
|
نظرات بینندگان:
محمدحسین ملکیان گفته:
سلام
خیلی خوب بود
سایت پربار یست
سر ف ر ا ز باشید
حسین گفته:
سلام
سایت که حرف نداره
ولی خب درباره شعر ها
شعر اول ادم رو به چالش می کشه و تفکر رو تحریک
شعر اول رو بیشتر پسندیدم
نفیرداد گفته:
درود استاد
مثل همیشه عالی